اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی چیست؟ - کلینیک روانشناسی بالینی دی

اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی چیست؟ - کلینیک روانشناسی بالینی دی

دکتر محسن داداشی
دکتر محسن داداشی زنجان
کد عضویت: شماره سیستم: 3863

تقریباً همه انسانها گاهی اوقات را تجربه می کنند، اما ترس از وحشت زدگی شدیدی است که باعث می شود شما به اشتباه آن را به عنوان یک حمله قلبی، به یک بیماری طبی، دیوانگی و از دست دادن کنترل تفسیر کنید. شما ممکن است در طول یک حمله وحشتناک زدگی کوتاه شدن، احساس مورمور شدن، ناراحتی معده، صدای زنگ در گوش، احساس بروز قریب الوقوع یک فاجعه، لرزش، احساس سبکی در سر، احساس خفگی، درد در قفسه سینه، تعریق و تپش قلب را تجربه کنید. با توجه به این که حمله وحشتناکی می تواند علائم مشابهی را ایجاد کند، شما با تجربه این علائم ابتدا باید نظر پزشک را بپذیرید تا مطمئن شوید که عوارض ناشی از پرکاری تیروئید، مصرف مواد غذایی دریچه میترال یا سایر طبی نیست. پس از آن که وجود پزشکی منقضی باشد، باید یک متخصص بهداشت روانی شما را از نظر احتمال وقوع وحشت زدگی ارزیابی کند.

معمولاً اختلال وحشت زدگی، «ترس از نامیده می شود، زیرا ترس از این ترس است که در این ترس از علائم می ترسند (یا یک حمله وحشتناک می ترسند و این علائم را به اشتباه زنگ خطری برای بروز قریب الوقوع یک اتفاق فاجعه بار تفسیر می کنند). به طور طبیعی ترس از وقوع می کند که ما در یک موقعیت واقعاً خطرناک قرار بگیریم، سپس پیامی مبنی بر وجود خطر به مغز فرستاده می شود و در نهایت ما خطر را می فهمم. بنابراین به این شیوه خود می توانم در برابر خطر از مان محافظت کنیم. علائم ترس (تپش قلب، نفس نفس زدن و غیره) به عنوان محرک، ما را وادار به گریز یا مبارزه با موقعیت خطرناک می کند (به این واکنش، پاسخ جنگ یا گریز می گویند). برای مثال، افزایش تپش قلب در هنگام بروز با خطر می‌تواند خون را در رگ‌های بدن به جریان درآید، در نتیجه باعث افزایش می‌شود. برای ما انرژی می کند تا هنگام مواجهه با خطر ممکن است بجنگیم یا بگریزیم. این یک واکنش طبیعی به خطر واقعی یا «هشدار واقعی» است و این سیستم میلیون ها سال است که در ذات بشر نهادینه شده است.

در فکر وحشت زدگی، می کند در خطر بدن است، حتی اگر واقعاً خطری وجود نداشته باشد. وقتی ترس بدون وجود خطر بروز می کند، ما آن را «هشدار کاذب» می نامیم. این شرایط مثل این است که بدون وجود آتش، صدای دستگاه هشدار آتش سوزی به کار می افتد. در طول زمان، این هشدار کاذب تبدیل به هشدار می شود. بدین معنا که از هر نشانه ای از ترس که برای محافظت از شما در مقابل خطر می کند، می ترسید، زیرا دلیل بروز این علائم را نمی بیند. شما این چنین می پندارید که یک حمله وحشتناک را تجربه کنید، خطرناک است یا به عبارتی دچار مشکل شده اید. در واقع، با تفسیر حمله های وحشتناک به عنوان یک عامل خطر، چرخه ترس یا حمله وحشتناک را در آینده راه اندازی می کند، بنابراین سعی کنید با آنچه فکر می کنید خطرناک است، مقابله کنید. نکته جالب توجه در این است که شما از علائمی که برای محافظت از عوامل خطر می‌کنند، می‌ترسید. وقتی که مطمئن هستید در معرض خطر هستید، مغزتان ترس (حمله وحشتناک بیشتر) ادراک می کند، در حالی که آنچه شما از آن می ترسید، خود ترس است و احتمال وجود ندارد.

وقتی فرد اعتقاد دارد خطرناک زدگی خطرناک هستند، از تکرار این کار در آینده نگران است. این افراد ازها و حس های مشابه علائم وحشت زدگی (گرما، ورزش، نور خورشید، لذت یا هیجان زدگی، برانگیختگی جنسی، عصبانیت و غیره) می ترسند و غیر ممکن می کنند. افرادی که دچار اختلال وحشتناک می شوند، بر روی این احساس های درونی تمرکز می کنند: «قلبم شروع به تپیدن می کند، پس از حمله قلبی می شوم» یا «احساس ضعف و سرگیجه می کنم، پس غش می کنم». اکثر افرادی که دچار مشکل می شوند آن را در هنگام خواب هم تجربه می کنند.

بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی، هراسی را نیز تجربه می کنند. گذر هراسی ترس از اماکن یا موقعیت هایی است که امکان دارد در آنها حمله وحشتناکی رخ دهد و گریز از آن ها باشد. مثلاً «من در ایستگاه مترو ممکن است دچار خطری شوم و در مقابل دیگران از حال بروم باشد». افراد مبتلا به گذر هراسی از تنها ماندن در خانه تنها بیرون رفتن، تنهایی به سوپرمارکت رفتن، مسافرت با قطار یا هواپیما، رد شدن از پل ها، مکان های مرتفع، تونل ها، عبور از مکان های رو باز، رانندگی، سوار شدن به آسانسور و جابه جا شدن با مترو اتوبوس و موارد مشابه دفع می کنند. این عشق از این که در چنین موقعیتی قرار بگیرد، به شدت می ترسد. در نتیجه برای جلوگیری یا گریز از آن موقعیت ها جستجو می کنند. (مثلاً «من باید از این موقعیت خارج شوم».) در واقع خطر و گریز مکانیسم دفاعی عمده این افراد برای کنترل کنترل می شود. معمولاً اگر فرد نمی تواند از چنین وضعیتی جلوگیری کند، روش های متفاوتی را به کار می بندد تا امنیت کند. (مثلاً با خود یک بطری آب حمل می کند.) اکثر افراد مبتلا به اختلال وحشتناک زدگی و هراسی معمولاً از یک «شخص ایمن» درخواست کمک و همراهی می کنند تا در موقعیت های اکسیژن زا آنها همراهی کند.

اگرچه احتمالاً این نگرانی ها/ گریزها باعث توقف یا کاهش حمله های خطرناکی می شوند، اما افراد مبتلا به وحشت زدگی و گذر هراسی دائماً نگران حمله های بعدی هستند. مانع و گریز، دنیای این افراد را کوچک و کوچکتر می کند. محدود شدن زندگی، شرایط را برای تجربه و تجربه مزمن این افراد فراهم می کند. آسیب و خطر از آنها بسیار شدید می شود که برای کاهش این احساس ناخوشایند خودسرانه به مصرف الکل و داروهای والیوم و زاناکس روی می آورد.

اگرچه این تلاش ها در مدت کوتاه موفقیت آمیز هستند، اما در بلندمدت باورهای افراد را مبنی بر قرار گرفتن در معرض خطر و نیاز به محافظت، تقویت می کنند. درمان این مشکل به این صورت است که مبتلا به بیماری دچار اختلال وحشتناک می شود و هراسی به این نتیجه دست یابند که موقعیت های هراس خطرناک خطرناک و حمله های وحشتناک خطرناکی عوارض بی ضرر هستند و آنها نیازی به انجام اقدامات ایمنی ندارند.

دلایل اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی چیست؟

گرچه سالیانه حدود 30 تا 40 درصد جمعیت کل جامعه حمله وحشتناک را تجربه می کنند، اما بیشتر آنها این وحشت زدگی را به خطر زنگ یک فاجعه قریب الوقوع تفسیر نمی کنند، بنابراین در زمره افراد مبتلا به وحشت زدگی و گذر از هراسی قرار نمی گیرند. این مشکل در بروز می کند که نسبت به آن آسیب پذیر هستند.

نتایج پژوهش ها نشان می دهند که دچار اختلال وحشتناک می شوند و گذر هراسی ناشی از ترکیب عوامل ژنتیکی، سرشتی، زیستی و آسیب پذیری روانی است. افراد خطری ممکن است از نظر سرشتی نسبت به مشکل وحشت زدگی آسیب پذیری بیشتر داشته باشند. به علاوه، پژوهش ها نشان می دهند که ممکن است از عوامل ژنتیکی، عوامل زیستی و یا تجارب آموخته شده اولیه باشد. تجارب اولیه با بروز مشکل وحشت زدگی پیوند می خورند که به فرد می آموزند دنیا خطرناک است و احساس می کند درونی خود را آسیب زا تلقی کنند. افراد مبتلا به مشکل وحشتناکی دارند بر روی احساس های بدنی بیش از حد از مرزه و آنها را فاجعه بار تعبیر می کنند. برای مثال، این بیماران ممکن است بر ضربان قلب خود را سریعاً انجام دهند و به این نتیجه برسند که در شرف حمله قلبی هستند.

بسیاری از اتفاقاتی که آغازگر و راه انداز عملیات وحشتناک زدگی و گذر هراسی هستند، برای اجداد ما در گذشته های بسیار دور، واقعاً خطرناک بوده اند. برای مثال، در گذشته های بسیار دور اگر فردی در تونلی گیر می تواند احتمال داشته باشد که خفگی یا غش و ضعیف شود، ارتفاع می تواند خطرناک باشد، ممکن است در مکان های باز افراد بیشتر در معرض دید حیوانات درنده (مثل شیرها و گرگ ها) قرار گیرند، امکان دارند که اجداد و نیاکان ما در اماکن عمومی در معرض تهاجم بیگانگان و دشمنان قرار بگیرند. بنابراین خیلی از ترس ها از جمله مشکلات وحشتناک زدگی و گذر هراسی بقایای این ترس های غریزی و سازگارانه اجدادمان هستند. خطر این موقعیت ها دیگر خطرناک است.

حملات وحشت زدگی اولیه برای افراد آسیب پذیر معمولاً در یک موقعیت استرس مانند ترک منزل، تعارض های زناشویی و ارتباطی، عمل جراحی، مسئولیت های جدید یا بیماری های جسمانی رخ می دهد. اکثر افراد مبتلا به سختی رنج می‌برند و هراسی، از آسیب‌های شدید رنج می‌برند که تا حدی به خاطری محدود ایجاد می‌شود و تا حدی نیز باعث این می‌شود که احساس می‌کند کنترلی را نمی‌تواند کنترل کند و نمی‌داند چگونه مشکلاتی را مدیریت می‌کنند.

تصورات غلط درباره اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی چیست؟

بیشتر افراد خطرناک وحشت زدگی خود را به اشتباه به عنوان نشانه ای از بیماری جسمانی و شناختی خطرناک یا فقدان کنترل تفسیر می کنند. آنها گاهی معتقدند که به بیماری اسکیزوفرنی یا بیماری مبتلا به بیماری می شوند، گاهی اوقات بر این باورند که ارتباطشان با قطعیت قطعی شده است، هر لحظه ممکن است غش و ضعف کنند، دچار سکته قلبی یا مغزی شوند یا رویدادهای ترسناک دیگری در راه است. افراد مبتلا به گذر از بحران وحشتناک و هراسی ممکن است حمله های وحشتناکی را نشان دهد که ضعیف یا یک جدی جدی است. این گونه ها را در معرض خطر تفسیر، وابستگی یا خود سرزنشگری قرار می دهند.

بعضی ها به اشتباه حمله های وحشتناک را نشانه ای از وجود مشکلات مربوط به قلمداد می کنند. افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی باور نادرست و غیر واقعی بینانه ای درباره اضطراب دارند. برای مثال، «هرگونه خطرناکی است» و «باید سریعاً از دست این اضطراب خلاص شوم». برخی دیگر معتقدند به این دلیل که سال ها حمله وحشتناک و گذر هراسی را تجربه می کنند و درمان سنتی برای آنها واقع نشده است. هیچ گاه بهبود نمی یابند.

بسیار مهم است به آموزش هایی که دچار مشکل وحشت زدگی و گذر هراسی به راحتی به درمان پاسخ می دهند. درمان شناختی رفتاری، با یا بدون مصرف دارو برای درمان اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی بسیار اثر بخش است. این نوع درمان به افراد کمک می کند تا باورهای اشتباه، سوءتعبیرها و قضاوت ها درباره این مشکل را اصلاح کنند. درمانگران به این بیماران کمک می کنند تا درمان آنها را با استفاده از راهبردهای روان درمانی درمان کنند. همچنین می توان به این بیماران مطمئن داد که برای یک درمان نیازی به درمان طولانی با تکیه بر تجربیات کودکی آنها نیست.

درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی تا چه حدی است؟

خوشبختانه پژوهش های بسیاری در زمینه بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی انجام شده است. این پژوهش در دانشگاه آکسفورد انگلیس، دانشگاه پنسیلوانیا، دانشگاه ایالتی نیویورک در شهر آلبانی و سایر دانشگاه ها و مراکز درمانی انجام شده است. اثر بخشی درمان در یک دوره ۱۵-۱۲ جلسه ای از ۸۵% تا ۹۰% می باشد. به علاوه نتایج این پژوهش ها نشان می دهند که بیشتر یک سال بعد از خاتمه درمان، بهبودی خود را حفظ می کند.

درمان دارویی برای اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی

داروهای زیادی در گذر از درمان وحشتناک زدگی و گذرگاهی از داروهای ضد عفونی (مثل، پروزاک، زولوفت، توفراینل) و زاناکس و سایر داروهای ضداضطرابی را شامل می شوند. این داروها عوارض خطرناکی دارند و گذر هراسی را کاهش می دهند، اما پس از قطع داروها، این علائم دیگر بر می گردند. در نتیجه توصیه ما برای این است که حتی در مصرف دارو برای این اختلالات، تحت درمان شناختی رفتاری نیز قرار گیرد.

برخی از مراحل درمان شناختی رفتاری چیست؟

درمان شناختی رفتاری گذری از وحشت زدگی و گذری هراسی خیلی هدف را دنبال کنید: اول، به شما کمک می کند تا ماهیت اضطراب، وحشت زدگی و گذر هراسی را درک کنید. دوم، موقعیت های هراس آور یا جلوگیری از شما را شناسایی می کند. سوم، ماهیت، شدید و فراوانی علائم و موقعیت های برانگیزاننده وحشت زده را ارزیابی می کند و چهارم، سایر مشکلات همراه با وحشت زدگی را می کند. برای مثال: عوارض، سایر مواد غذایی، مصرف مواد، پرخوری، انزوا یا مشکلات ارتباطی.

در درمان شما ممکن است همه یا از روش هایی که در زیر آمده است به کار گرفته شود: آشنایی با اختلال وحشت زدگی آموزش آرام سازی القای وحشت زدگی (تا مغز متوجه شود حمله های وحشتناک مضر و شما در خطر نیستید)؛ وقوع عمیقی با موقعیت های برانگیزاننده وحشت زدگی؛ تشخیص و اصلاح سوءتعبیرهای شما نسبت به علائم وحشتناک زدگی یا برانگیختگی (برای مثال، «قلبم به شدت می تپد، پس در شرف یک حمله قلبی هستم»)، مفروضه ها (برای مثال، «احساس های جسمانی خطرناک هستند») و باورهای مرکزی شما (برای مثال، من آسیب پذیر و ضعیف هستم»). مقابله با استرس های زندگی آموزش در صورت لزوم؛ آموزش شناسایی علائم وحشت زدگی و کاهش آنها در هنگام حرکت. علاوه بر این، به مشکلات دیگر (مانند افسردگی) نیز پرداخته می شود.

از شما به عنوان بیمار چه انتظاری داریم؟

بیمار در درمان شناختی رفتاری منفعل نیست. لازم است شما فعال با درمان درگیر شوید. از شما انتظار می رود در جلسات هفتگی (یا چند بار از یک جلسه در هفته) شرکت کنید، کاربران ارزیابی مشکل را انجام دهند و تکالیفی که درمانگرتان برای خودیاری تعیین می کند را انجام دهید. قبلاً هم ذکر شد، بیشتر بیمارانی که در این تجربه درمانی می توانند وحشتناک زدگی و عبور هراسی را بهبود بخشند و برخی نیز به سرعت می یابند. حتی در صورتی که به سرعت بهبود می یابد، باید برنامه درمانی را کامل کنید. خاتمه درمان پیش از موعد احتمال احتمال عود علائم را افزایش می دهد.

این دوره درمانی برای ۱۲ جلسه طراحی شده است. چند جلسه اول به ارزیابی و آشنایی با اختلال و درمان آن اختصاص می دهد و سایر جلسات به اجرای تکنیک ها و راهبردهای درمانی اختصاصی پیدا می کند. بیشتر از جلسات درمانی تعیین شده (۱۲ جلسه)، جلسات درمانی ممکن است به دو هفته یکبار، ماهیانه و یا بعد از یک جلسه درمانی و آبی از عود برنامه ریزی شوند.

برنامه درمانی ما ترکیبی از تکنیک های پیشنهادی دانشگاه های آکسفورد، پنسیلوانیا و نیویورک است. از نظر ما این درمان برنامه ای است که در آن به شما یاد می کنید چگونه به خودتان کمک کنید. به همین دلیل است که انجام تکالیف خانگی در این نوع درمان حائز مهم است.

مقالات دیگر از دکتر محسن داداشی