آسیب چیست؟ - کلینیک روانشناسی بالینی دی

آسیب چیست؟ - کلینیک روانشناسی بالینی دی

دکتر محسن داداشی
دکتر محسن داداشی زنجان
کد عضویت: شماره سیستم: 3863

اکثر ما در طول زندگی تغییراتی در خلق و خوی خود احساس کرده ایم و گاهی نیاز به کمک دارم، اما در مواردی این روحیه خیلی آفت می کند و کمک می کند. علائم متفاوتی دارد. مثل بی انرژی بودن، بی علاقگی نسبت به فعالیت ها و زندگی، غمگینی، فقدان اشتها و کاهش وزن، مشکل در تجربه، خود انتقادگری، احساس ناامیدی، شکایت های جسمانی، دوری گزینی از دیگران، حرکت پذیری، مشکل در تصمیم گیری و افکار خودکشی، از افراد افسرده، احساس احساس را نیز تجربه می کنند. آنها غالباً نگران هستند؛ سرگیجه، حالت تهوع و گاهی گرگرفتگی، احساس سرما، تاری دید، تپش قلب و تعریق را تجربه می کنند.

شدت از نظر بالینی از خفیف تا شدید است. برای مثال، چند نفر از تعداد اندکی از علائم گاه و بیگاه افسانه شکایت دارند، در حالی که افراد دیگر از آسیب شدید رنج می برند و ممکن است علائم متعددی به صورت متناوب، مدت و کاملاً آزار دهنده داشته باشند. افسردگی بالینی مشابه سوگ، غم از دست دادن عزیزان، جدایی یا طلاق نیست. غمگینی، تهی بودن، کم انرژی بودن و بی علاقگی در هنگام سوگواری، طبیعی احساس می شوند. خشم و ممکن است در روند طبیعی سوگ دیده شود. افسردگی بالینی با سواری طبیعی متفاوت است، به طوری که ممکن است خطر بالینی بدون وجود یک فقدان واضح رخ دهد. علاوه بر این تفاوت می تواند از سوگواری و همراه با احساس خود انتقادگری، ناامیدی و یأس باشد.

بسیار غیرمعمول است که فردی بگوید که هیچگاه احساس احساسی را تجربه نکرده است. نوسانات خلقی طبیعی هستند و به ما کمک می کنند که چه چیزی در زندگی ما فراموش شود تا شاید تغییری در وضع خودمان بدهیم، اما افسردگی بالینی بدتر از نوسانات ساده خلقی است. از آنجایی درجات متفاوتی از اختلاف وجود، بیماران به شدت ممکن است نیاز به درمان متفاوت و متفاوت داشته باشند.

چه کسی افسرده می شود؟

افسردگی چیزی نیست که فقط برای افراد غیرعادی یا دیوانه اتفاق بیفتد، بلکه در همه جا و برای همه کس محتمل است. همراه با اضطراب (که از افسردگی شایع تر است)، افسردگی شایع مشکلات هیجانی است. هر تعداد، تعداد زیادی از افراد به چند ساله می شوند. 5% زنان و 12% مردان، دوره هایی از اثرات منفی را در طول زندگی خود تجربه می کنند. احتمال و بازگشت عود یک دوره از بیماری، بعد از اولین دوره نیز بسیار بالاست. بهبود، درمان های اثر زیادی برای کاهش احتمال عود بیماری وجود دارد.

افسردگی چیزی نیست که فقط برای افراد غیرعادی یا دیوانه اتفاق بیفتد، بلکه در همه جا و برای همه کس محتمل است. همراه با اضطراب (که از افسردگی شایع تر است)، افسردگی شایع مشکلات هیجانی است. هر تعداد، تعداد زیادی از افراد به چند ساله می شوند. 5% زنان و 12% مردان، دوره هایی از اثرات منفی را در طول زندگی خود تجربه می کنند. احتمال و بازگشت عود یک دوره از بیماری، بعد از اولین دوره نیز بسیار بالاست. بهبود، درمان های اثر زیادی برای کاهش احتمال عود بیماری وجود دارد.

دلایل افسردگی چیست؟

هیچ دلیل واضح و مشخص برای تشخیص وجود وجود ندارد. ما افسردگی را «چند وجهی» در نظر می گیریم. بدین معنا که عوامل متعددی می توانند در بروز آن دخیل باشند. این عوامل می توانند بیوشیمیایی، بین فردی، رفتاری یا شناختی باشند. ممکن است افراد در اثر این عوامل ایجاد شوند، اما معمولاً علت آن مجموعه از تمام این عوامل است. عوامل بیوشیمیایی، شامل استعداد ژنتیکی خانوادگی و وضعیت بیوشیمیایی مغز شما در حال حاضر می باشد. تعارضات و فقدان ها در روابط بین فردی نیز عواملی هستند که می توانند باعث بروز عارضه شوند. عوامل رفتاری مانند افزایش استرس و کاهش تجارب مثبت و لذت بخش عامل دیگری برای بروز افسردگی به حساب می آیند. عوامل شناختی عوامل خطر نیز شامل روش های ناسازگارانه و تحلیل شده تفکر هستند. اجازه دهيد نگاه دقيق تري به عوامل شناختي و رفتاري داشته باشيم.

رفتار چگونه بر تاثیر تاثیر می گذارد؟

در زیر فهرست عوامل رفتاری دخیل در افسردگی را مرور می کنیم:

1- فقدان پاداش: آیا فقط در زندگی خود یک فقدان خاص را تجربه کرده اید؟ برای مثال، از دادن شغل، یک رابطه دوستانه یا صمیمانه؟ شواهد پژوهشی بسیاری از افراد می دهند که در زندگی خود دچار استرس می شوند.

2- کاهش رفتارهای دریافت کننده: آیا در مقایسه با گذشته، فعالیت های پاداش کمتری انجام می دهند؟ تاثیر با کاهش فعالیت و انزوا مشخص می شود. برای مثال، افراد افسرده وقت زیادی را برای رفتارهای منفعلانه و غیرپاداش دهنده از قبیل: تماشای تلویزیون، دراز کشیدن در تختخواب، فکر کردن به مشکلات و شکایت بردن به نزد دوستان صرف می کنند. آنها زماني را صرف فعاليتهاي چالش برانگيز و بازدهي بيشتري از اجتماعي، ورزشي، فعاليتهاي خلاقانه، و كارهاي مفيد مي كنند.

3- فقدان خود پاداش دهی:خیلی از افراد افسرده نمی توانند رفتارهای مثبت خود را ارائه دهند. مثلاً به ندرت را تحسین کرده یا پولی برای خود خرج می کنند. در اکثر موارد فکر می کنند آنقدر با ارزش آنها که خود را تحسین کنند. دیگر هم معتقدند، اگر خود را تحسین کنند، تنبل شده و به کم راضی می شوند.

4-عدم کارگیری مهارت ها: آیا مهارت های اجتماعی یا مهارت های حل مشکلی دارید که به کار نمی دهید؟ آگاه باشید که افراد افسرده در نظر جرأت مندانه خود، نگه داشتن دوستی ها یا حل مسائل به وجود آمده در ارتباط با همسر، یا دوستان خود مشکل دارند. از آنجایی که آنها این مهارت ها را ندارند یا در صورت وجود، از آنها استفاده نمی کنند، تعارض بین فردی بیشتر دارند و فرصت های کمتری جهت ایجاد شرایط ارائه دهنده برای خود فراهم می کنند.

5- درخواست های جدید: مکان نقل مکان به یک مکان جدید، شروع یک کار جدید، والد شدن یا خاتمه دادن به یک رابطه و سعی در پیدا کردن دوستان جدید، مثال هایی از مواردی هستند که می توانند برای افراد استرس زای بیشتر شوند.

6-قرار گرفتن در موقعیتی که احساس درمان می کنید:افسردگی می تواند باعث شود که مدت شما با موقعیت هایی باشد که نمی توانید آنها را کنترل کنید و تنبیه ها را کنترل کنید. شما احساس غمگینی می کنید، بی رغبتی و نامیدی می کنید، زیرا فکر می کنید که نمی توانید اوضاع را بهتر کنید. رابطه به انتها یا موارد غیر دریافت کننده می تواند چنین احساس هایی را به دنبال داشته باشد.

7- قرار گرفتن در شرایطی که به طور مستمر تنبیه کننده است: این نوع خاصیت از درمان است. در این شرایط شما نه تنها نمی توانید دریافت کنید، بلکه توسط دیگران مورد انتقاد قرار می گیرید و طرد می شوید. مثلاً، بیشتر افراد افسرده وقت زیادی را با کسانی که می گذرانند، آنها را سرزنش می کنند یا به شیوه هایی که به آنها آسیب می رسانند.

8- جلوگیری و انفعال: شما ممکن است از تجربیات یا احساسات ناخوشایند یا مشکل ساز کنید. این کار منجر به هزینه های کمتر و احساس درمان بیشتر می شود.

اگرچه هر یک از عوامل استرس و فقدان که در بالا شرح داده شد، می توانید شما را در معرض خطر قرار دهند، اما لزوماً به افسردگی انجام نمی دهند. مثلاً فرد ممکن است دچار فقدان شود، اما می تواند با افزایش رفتارهای ارائه دهنده، مهارت های جدید، تغییر کانون توجه، ایجاد طرح جدید و رفتارهای جرأت مندانه، با آن مقابله کند. روش های فکری خاص نیز می تواند احتمال بروز اختلاف را افزایش دهد. اگر شما می پندارید که کاملاً در تغییر شرایط ناتوان هستید و در هیچ کاری نمی توانید عالی عمل کنید، بیشتر در معرض خطر هستید. به تفسیر و برداشت شما از استرس ها و فقدان ها «شناخت» می گوییم. شناخت ها یا افکاری که شما در مورد خود یا محیط خود دارید، دیدگاه شما را نسبت به رویدادها مشخص می کند. درمان شناختی به طور خاص برای شناسایی، ارزیابی، چالش و تغییر این نگرش به شدت نسبت به زندگی، توجه دارد.

تفکر چگونه بر آسیب تاثیر می گذارد؟

روش های تفکر خاص (اختصاص خاص شما) می توانند باعث بروز عارضه شوند. برخی از این موارد در زیر شرح داده شده اند:

1- افکار خودآیند ناکارآمد: اینها افکاری هستند که به صورت خود آیند به وجود می آیند و واقعی به نظر می رسند. هر چند منعکس کننده ادراک های تحریف شده هستند و با احساسات منفی مانند غمگینی، نگرانی، خشم و ناامیدی همراه می شوند. برخی از انواع این افکار عبارت اند از:

ذهن خوانی: «او فکر می کند من یک بازنده ام.»

برچسب زنی: «من یک شکست خورده ام»، «او آدم احمقی است.»

پیشگویی:« من طرد خواهم شد»، «حتماً در این کار شکست می خورم.»

فاجعه سازی: «اگر طرد شوم، خیلی بد می شود»، «اگر در این امتحان قبول نشوم، همه چیز را از دست می دهم.»

تفکر دو مقوله ای (یا تفکر همه یا هیچ): «در هیچ کاری موفق نیستم»، «از هیچ چیزی لذت نمی برم»، «هیچ چیزی برای من مفید نیست».

نادیده گرفتن جنبه های مثبت: «این کار ارزشی ندارد، زیرا هر کسی می تواند آن را انجام دهد.»

2- مفروضه های ناکارآمد: اینها عقایدی هستند درباره آنچه می اندیشید و چه باید انجام دهید. مفروضه های ناکارآمد قواعدی هستند که افسرده فکر می کنند باید با آنها زندگی کنند. در زیر چند مثال از این مفروضه های ناسازگار ارائه شده است:

«من باید مورد خطر همه باشم».

«اگر کسی مرا دوست ندارد، نشانه این است که من دوست داشتنی نیستم».

«حتی اگر این کار را انجام دهم، باز هم احساس خوشحالی نمی کنم».

«اگر در کاری شکست بخورم، یک بازنده خواهم بود».

«باید به خاطر شکستی که خوردم، خود را سرزنش کنم».

«مدت زیادی است که این مشکل را دارم، بنابراین نمی توانم خود را تغییر دهم».

«من نباید افسرده باشم».

3- خود پنداره منفی: معمولاً افراد افسرده بر نواقص خود ساخته اند، آنها را بزرگ جلوه می دهند و نقاط مثبت خود را به دست می گیرند. احتمالاً خود را دوست نداشتند، زشت، احمق، ضعیف و حتی شیطان صفت می پندارند.

4- اشتغال ذهنی با نشخوار فکری: بیشتر مردم در افکار و احساسات عاطفی خود غرق می شوند و دائماً به تجزیه و تحلیل و تحلیل آنها می پردازند که این خود باعث انفعال و بیشتر شدن آن می شود.

درمان شناختی رفتاری افسردگی چیست؟

درمان شناختی رفتاری از افسردگی یک مداخله، عملی و سازمانی برای بررسی رنج بیماری است که از استرس می برند. این نوع درمان، با آن دسته از الگوهای رفتاری و فکری که باعث بروز و تداوم آسیب می شوند، تشخیص داده می شود. این درمان بر زمان حال و افکار و رفتارهای فعلی فرد می کند. شما و درمانگرتان با هم به این موضوع می پردازد که چگونه افزایش یا کاهش فعالیت ها با احساس خوب یا بد در ارتباط هستند. فعالیت هایی وجود دارد که می توانید برای داشتن احساس بهتر، شروع به انجام دادن آنها کنید. همچنین شما و درمانگرتان روش های منفی و غیر واقعی فکر را که باعث بروز عوارض می شود، بررسی می کند. این ابزار درمانی در اختیار شما قرار می دهد که واقعا بینانه تر فکر کرده و احساس بهتری داشته باشید.

در درمان شناختی رفتاری، شما و درمانگرتان در ابتدا سعی در شناسایی علائم و استرس دارید. ممکن است از شما خواسته شود که کاربرنامه های استانداردی را که علائم عینی را می سنجند، تکمیل کنید. این پرسشنامه معمولاً شامل: پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه خودسنجی علامت شناسی افسردگی، ارزیابی عملکرد کلی یا پرسشنامه های دیگر است. در ملاقات اولیه، از شما خواسته می شود مورد نظر از درمان، مانند اعتماد به نفس، بهبود روابط، کاهش کمرویی، ناامیدی یا تنهایی را تعیین کنید. شما و درمانگرتان میزان پیشرفت خود را در درمان با توجه به ارزیابی اولیه و حرکت به سمت اهداف تعیین شده، پیگیری کنید.

درمان شناختی رفتاری تا چه میزان در درمان خطری است؟

پژوهش های متعددی در دانشگاه های بزرگ جهان انجام شده است، نشان می دهد که رفتاری را در درمان بیماری های ضد عفونی درمان می کند. به علاوه، بیشتر بیمارانی که با این روش درمان شده اند، حداقل تا دو سال بعد از درمان، بهبودی خود را حفظ کرده اند. در درمان شناختی رفتاری، هدف صرفاً کاهش عوارض نیست، بلکه سعی کنید به شما کمک کنید چگونه از بازگشت علائم خود جلوگیری کنید.

آیا درمان دارویی است؟

دارهای متعددی در درمان افسردگی مشخص شده اند. برای استفاده از دارو در بدن شما به میزان درمان، حدود 2 تا 4 هفته زمان لازم است. برخی از داروها ممکن است عوارض جانبی نامطلوبی داشته باشند. برخی از این عوارض موقتی هستند و بعد از مدتی کاهش می یابند و یا در ترکیب با سایر داروها کنترل می شوند.

از شما به عنوان بیمار چه انتظاری می رود؟

درمان شناختی رفتاری نیاز به مشارکت فعال شما دارد. در مراحل اولیه درمان، ممکن است درمانگرتان از شما بخواهد تا هنگام کاهش استرس، هفته ای دو بار مراجعه کنید. ممکن است از مطالب خواسته شده به منظور کاهش خطر، مشکلات و مشکلات دیگر، کاربرانی که درباره افسردگی مطالعه می کنند را تکمیل کنند. به علاوه احتمالاً درمانگر از شما خواست تا در مراجعات بعدی و یا به طور هفتگی، کاربران را در مورد آسیب و یا سایر مشکلاتی که درمان می کنند، تکمیل کنید. درمانگر شما ممکن است به منظور کمک به اصلاح رفتارها، افکار و روابطتان برای شما تکالیف خانگی معین کند. خیلی زیاد از افسرده احساس می کنم بهبود نمی بخشد، اما این درمان را دریافت می کند، فرصتی بسیار مناسب را برای کاهش خطرات در اختیار شما قرار می دهد

مقالات دیگر از دکتر محسن داداشی