خانه درمان تعریق درمان تعریق ">
چکیده: کورت بودن ساکشن (ساکشن کورتاژ) یک روش جراحی پوستی جهت درمان هایپرهیدروزیس آگزیلا یا تعاریق بیش از حد در منطقه زیر بغل می باشد که همیشه متداول شده است.
هدف باشد.
نتیجه: کورت ساکشن غدد تعریق یک تکنیک جراحی کم تهاجم است که به آسانی انجام می شود، بی خطر است، میزان موفقیت بالا و عوارض جانبی نسبتا کمی دارد. به طور کلی، مراحل این روش را به خوبی تحمل می کنند و در مقایسه با سایر روش های مورد نیاز جراحی به زمان کوتاهتری برای سرگیری فعالیت های روزمره افراد.
کلمات کلیدی: کورتاژ؛ کورت ساکشن؛ هایپر هیدروزیس تعریق بیش از حد زیر بغل؛ لیپکتومی
مقدمه
هایپر هیدروزیس یا تعریق بیش از حد زیر بغل، بیماری معمولی است که علت و درمان خاصی ندارد. نشانه این بیماری، عرق بیش از نیاز فیزیولوژیکی طبیعی بدن و به منظور تنظیم شرایط بدن است و می توان به طور قابل توجهی بر روی کیفیت زندگی فرد تأثیر منفی بگذارد. پژوهش ها در مورد کیفیت منفی هایپر هیدروزیس را می توان با شرایط بیماری مانند پسوریازیس شدید، نارسایی کلیه، آرتریت روماتوئید (رماتیسم مفاصل) و اسکلروزیس چندگانه (مولتیپل اسکلروزیس) مقایسه کرد. هایپر هیدروزیس به انواع اولیه (ایدیوپاتیک یا ناشناخته) یا ثانویه؛ عمومی (شامل کل بدن) یا کانونی (موضعی یا شامل مکان های خاص بدن) طبقه بندی می شود.
هایپر هیدروزیس اولیه، ایدیوپاتیک و کانونی است. نواحی تولید بیش از حد عرق عبارتند از:
زیر بغل، دست ها، پاها و صورت. افراد مبتلا، محدودیت هایی در کار، اجتماعی، در فعالیت های فیزیکی و اوقات فراغت خود تجربه می کنند. این شرایط باعث ایجاد اختلالات روانی و ارتباطی برای فرد می شود که اساسا زندگی وی را به خطر می اندازد. بعلاوه برای این امکان وجود دارد که انواع شرایط پزشکی ثانه مانند رشد بیش از حد از باکتری یا قارچی، گرفتگی، درماتیت اگزماتوز، در میان دیگر افراد ایجاد شود. حدود دو سوم افراد دارای تاریخچه خانوادگی هستند، که نشان می دهد احتمال ژنتیکی وجود دارد.
هایپر هیدروزیس ثانویه می تواند هم عمومی و هم کانونی (موضعی) باشد و از یک بیماری نهفته یا زمینه ای مانند بیماری های اندوکرین (غدد درون ریز)، عصبی و اختلالات عفونی ناشی می شود.
ارزیابی
برخی از معیارهایی که برای تشخیص هایپر هیدروزیس کانونی اولیه (موضعی) پیشنهاد می شود کانون عبارتند از: بیش از حد عرق، قابل مشاهده و مشاهده (موضعی) به مدت حداقل شش ماه و بدون علت ظاهری که همراه با حداقل دو مورد از ویژگی های زیر باید اتفاق بیفتند:
نسبتا بر بخش های متقارن بدن و به صورت دوطرفه تاثیر بگذارد. به اندازه کافی برای فعالیت های تفصیلی قابل توجه روزانه به حساب بیاید. حداقل یک بار در هفته اتفاق بیفتد؛ قبل از بیست و پنج سالگی باشد؛
سابقه خانوادگی وجود داشته باشد؛ و تعریق کانونی یا موضعی هنگام خواب قطع شود.
در حال حاضر، روش (ذهنی و عینی) برای ارزیابی میزان آسیب دیدگی و ناتوانی ناشی از این بیماری وجود دارد. شاخص کیفیت زندگی با بیماری های پوستی (DLQI) و شدت هایپر هیدروزیس، دو پرسشنامه قابل قبول برای ارزیابی تاثیر بیماری بر کیفیت زندگی بیماران هستند.
آزمایش کیفی نشاسته و یُد مینور و تست ید-نشسته غیر مستقیم دو روش عینی هستند که توسط آنها می توان میزان و پخش بیماری را بررسی کرد. با این وجود، آزمایش ها شاخص یا نشانه ای از شرایط شدید یا بیماری را نشان نمی دهد. برای این آزمایش، ناحیه زیر بغل باید تمیز، خشک و بی مو باشد. در مینورها
در آزمایش نشاسته و ید مینور، محلول الکلی یُد بر روی پوست زیر بغل مالیده می شود. پس از خشک شدن محلول، ناحیه ذکر شده توسط یک لایه نازک پودر نشاسته پوشیده می شود. زمانی که عرق تولید می شود، به همراه دو ماده خارج می شود و رسوبی سیاه مایل به آبی و بنفش تولید می کند، و از این جهت، نتیجه آزمایش مثبت است.
ورکمپ و همکارانش و همچنین سویین هارت در سال، استفاده از محلول یُد الکلی 3.5% را پیشنهاد کردند.
برای انجام آزمایش غیر مستقیم، از قبل یک برگ کاغذ A4 استاندارد را با بلورهای غیر پودری ید مخلوط کنید (1 گرم ید خالص به 50 برگ کاغذ) و در یک ظرف شیشه ای در بسته به مدت 5 روز نگهداری کنید. سپس یک برگ را به مدت 1 دقیقه روی ناحیه آگزیلا قرار می دهیم. نواحی هایپریدروتیک یا دارای تعاریق بر روی برگه کاغذ با رنگ آبی-بنفش مشخص خواهد شد. در موارد بیشتر، غدد عرق زیر بغل در ناحیه ای مرکزی، دیره ای یا بیضی تا اندازه ای حدود 4 تا 5 سانتی متر متر می شوند. با این وجود، غدد محیطی (خارجی) ممکن است پیدا شود. آزمون گراویمتریک (Gravimetric)، آزمون نین هیدرین (ninhydrin) و واپومتر (VapoMeter) ممکن است برای ارزیابی کمی استفاده شود. با این وجود، روش های عینی برای تجسم یا وزن عرق در نهایت ممکن است ناامید شوند، چرا که میزان عرق در طول زمان نوسان دارد و حتی ممکن است در زمان مشاوره پزشکی به طور کامل قطع شود حتی در بیمارانی که درمانی دریافت نکرده اند.
اگر چه تعریف استانداردی برای تعرق بیش از حد هنوز مشخص نیست، به باور کوهن و همکارانش در سال 2007 و سولیش و همکارانش در سال 2008، در هر نوع تعاریق که به طور قابل توجهی در زندگی روزمره بیمار (از لحاظ جسمی یا روانی، در جامعه یا حوزه شغلی) تداخل ایجاد می کند به عنوان غیرعادی در نظر گرفته می شود. تست و تشخیص علل ثانویه (از قبیل علل عفونی، بدخیمی، دارویی، عصبی، متابولیک و جلوگیری از اندوکرین یا غدد درون ریز) قبل از تشخیص و تایید هایپر هیدروزی اولیه حائذ مهم است.
این اختلال می تواند در هر مرحله ای از زندگی رخ دهد. با این، سن در زمان شروع بیماری به منطقه درگیر با بیماری دارد.
شروع تعریق زیر بغل می دهد در دوران نوجوانی رخ می دهد.
گزینه های درمان
اگرچه علت پزشکی هایپر هیدروزیس (تعریق بیش از حد) تقریبا ناشناخته مانده، مسیر انگیزپذیر و ژنتیکی آن
به خوبی شناخته شده است. درمان های مختلف بر روی نقاط متفاوت این مسیر تاثیر می گذارد، دلیلی که در نمودار 1 نشان داده شده است.
ندین گزینه درمانی برای درمان هایپر هیدروزیس آگزیلا موجود است: از جمله داروهای موضعی، داروهای سیستمیک، یون رانی، سم بوتولینوم (بوتاکس) و روش های مختلف جراحی. هر مورد با توجه به شدت و
درجه شرایط بالینی و همچنین مزایا و معایب آن روش باید به طور خاص ارزیابی شود. ما همیشه باید به خاطر داشته باشیم که برای درمان هایپر هیدروزیس همیشه باید با استفاده از روش های محافظه کارانه یک استراتژی گام به گام را دنبال کنیم.
اتکینز و همکاران (2002) بر این باورند که هدف درمان کاهش میزان افزایش میزان قابل قبولی برای بیمار باشد. آنها برای درک انگیزه و انتظارات قبل از انتخاب طرح درمانی تاکید می کنند. پزشکان در مورد عوارض احتمالی و باید از مواردی که همه گزینه های درمانی (اعم از بالینی یا جراحی) را مشخص کنید و توصیه کنید.
کوئلو و همکارانش در سال 2002 نشان می دهد که روان درمانی و درمان روانشناختی می تواند کمک کند، با اینکه موقتا باعث تسکین می شوند. بنابراین، باید برای بیماران مبتلا به استرس شدید یا بیماری های روانپزشکی و روانشناختی مورد استفاده قرار گیرد. بررسی انجام شده توسط ماسیا و همکارانش (2010) نشان داد که بازخورد زیستی و تکنیک های روان درمانی کارآیی محدودی دارند. به گفته، این تکنیک ها دوره طولانی مدت، از خودگذشتگی و استقامت بیش از حد از بیماران می طلبد و تا نتایج غیرقابل اطمینان از آن به دست آمده است. با این حال، این نکته حائذ مهم است که هر چه دخیل باشد محرک احساسی در ایجاد هایپر هیدروزیس اولیه لازم است، این شرایط، یک بیماری روانی نبوده، بلکه یک اختلال فیزیولوژیک می شود.
درمان بالینی
داروهای موضعی معمولاً به راحتی مورد استفاده قرار می گیرند؛ اما میتواند باعث تحریک پوست شود، طول مدت اثرشان کوتاه باشد و در موارد شدید تأثیر زیادی نداشته باشد. به هر حال در اکثر موارد، درمان موضعی، به دلیل اثربخشی مطمئن و معقول آن، به عنوان اولین اولویت درمان هایپر هیدروزیس (تعریق بیش از حد زیر بغل) در نظر گرفته شده است.>
کلرید رایج ترین مورد استفاده در این پروسه است. اولیه توصیه شده 10-15 % است و امکان دارد در اتیل الکل (الکل سفید) به میزان 35 درصد افزایش یابد. اگر چه مکانیزم عمل آن به طور کامل درک نشده است، ولی اعتقاد بر این است که مجرای مارپیچ یونتوفرسیس را مسدود کرده است که به دژنراسیون (زوال) عملکردی و ساختاری غده های عرق می شود.
روش روشی است که فرآیند انتقال یون ها از پوست با استفاده از جریان گالوانیزه را در بر می گیرد. با این روش، انجام این روش در منطقه آگزیلا است و حال میتواند باعث حرکت شود. آنتی کولینریک سیستمیک از طریق مسدود کردن گیرنده های موسکارینی در مجاورت غدد عرق اِکرین مانع عرق کردن می شود. اما، از آن به دلیل عوارضی که به طور خاص محدود شده است. در هر صورت، شواهد بدون خطر بی خطر و اثری از آنتی کولینرژیک سیستماتیک برای درمان هایپرهیدروزیس آگزیلا است.
از آنجایی که دوز لازم برای تسکین علائم، چندین ویژگی به مشکلات و عوارض جانبی مانند زئوسومیا، تپش قلب میدریازیس (گشاد شدن مردمک)، سیکلوپلوژیا، فشار خون، سرگیجه، سوء هاضمه و اختلالات عملکرد روده می شود، این داروها را فقط باید در مواردی استفاده کرد که در نظر گرفت.
سم بوتولینوم
استفاده از سم بوتولینوم به عنوان درمان بسیار و بی خطر در نظر گرفته می شود. شروع سریع فعالیت، میزان بالای رضایتمندی بیمار، و عوارض جانبی نسبتا کم از مزایای این روش است. مقدار 1U / cm2 سم بوتولینوم نوع A (50 تا 100 U در هر زیر بغل) بسته به پاسخ بیمار و سطح و ناحیه در معرض خطر توصیه می شود. در یک پژوهش، سوارتلینگ و همکارانش در سال 2001، کیفیت زندگی (DLQI) بیماران تحت درمان با سم بوتولینوم نوع را اندازه گیری کردند. آنها نتیجه، حدوم که استفاده از بوتولین کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به هایپر هیدروزیس (تعریق بیش از) شدید کانونی بهبود می بخشد. با این حال، تأثیر آن 6 تا 8 ماه طول می کشد، نیاز به استفاده مجدد دارد و هزینه آن بالا است و برای بسیاری از گزینه های قابل قبول نیست. بنابراین، از آنجایی که افرادی معمولاً خواستار کاهش دائمی هستند، این روش را محدود به نظر میرساند.
سمپاتکتومی
جراحی سمپاتکتومی ترانس توراسیک که در حال حاضر از طریق آندوسکوپی انجام می شود، ظاهرا در موارد بسیار مهم است. در این روش حذف کامل یا جزئی، یا قطع گانگلیا توراسیک T3-T4 برای درمان هایپر هیدروزیس (تعریق بیش از حد) در منطقه آگزیلا انجام می شود.
آسفانه، این روش متحمل زیادی را در بر دارد: عوارضی مانند شریانی، احساس رگهای میان دندهای، هموپریکاردیوم، پلور افیوژن (یا آب آوردن ریه) یا چسبندگی ریه، آسیب به محیط عصب، تعریق چشایی، سندرم کامل یا خفیف برنارد جلد آمورنر، نورالاکسی، هموتور، نورالاکسی، هموتور و تعریق جبرانی. اگر چه اکثر این عوارض نادر هستند، تعریق جبرانی یک عارضه نسبتا معمولی بعد از جراحی سمپاتکتومی با رتبه بندی از محدوده 60 تا 90 درصد در برخی از سِری ها است. بیشترین نواحی در معرض تعرق معمول پشت، شکم، ران و قفسه سینه هستند. شرایط، شرایط خود را بدتر از تصویر بالینی اولیه که به خاطر آن به دنبال درمان جراحی رفته بودند، میشوند. این مورد، علت اصلی نارضایتی در بسیاری از مطالعات است. نود و هشت درصد از بیماران مبتلا به هایپر هیدروزیس (تعریق بیش از حد) کف دست به شرایط عدم تعریق کامل و فوری، با نرخ پایین عود دوباره می رسند. با این حال، هایپر هیدروزیس آگزیلا به خوبی روش هایپر هیدروزیس کف دست نتیجه نمی دهد. بنابراین، در حال حاضر، جراحی سمپاتکتومی ترانس توراسیک از طریق آندوسکوپی اولین اولویت درمان برای هایپر هیدروزیس کانونی (موضعی) محدود به آگزیلا نیست. اکثر بیماران به هایپر هیدروزیس (تعریق بیش از حد) شدید و موضعی نیاز به در نظر گرفتن جراحی یا استفاده از سم بوتولینوم به عنوان گزینه های درمان دارند. با این وجود، از آنجایی که گزینه دوم قابل توجه نشان داده، بی خطرتر و معمولا علاج بخشی بوده است، فیلد (2003) از بوتولینوم را برای کورت ساکشن در بیهوشی تامسنت (Tumescent) بیان می کند. استفاده از این سم بیمار را به تحمل و پرداخت هزینه های پزشکی مادام العمر می کند، در حالی که کورت ساکشن در عمل جراحی مجزا می شود و دارای انتظارات منطقی از درمان می باشد.
هر چند اظهارات بچارا و همکارانش (2007)، که اگر گزینه های درمان محافظه کارانه تصمیم گیری بعدی نیست، تصمیم گیری به اتفاق بیمار و نظرخواهی از آن صورت می گیرد. مزایا و معایب هر روش باید بدون ارائه یک تکنیک به عنوان درمان کلی مورد بحث قرار گیرد. آنها اشاره می کنند که در این موارد، پزشکان خود را بر سر دوراهی می بینند. از یک طرف، گزینه استفاده از سم بوتولینوم را در دست دارند؛ روشی که آسان و آسان است، اما همچنین بر روی و موقتی است. از سوی دیگر، گزینه جراحی کم تهاجم وجود دارد، که مستلزم
استزمان و تلاش بیشتر بوده و عوارض جانبی بالاتری نسبت به استفاده از سم بوتولینوم در پی دارد. با این همه، عمل جراحی بالقوه ای را برای کاهش دائمی هایپر هیدروزیس (تعریف بیش از حد) ارائه می دهد که دلیل آن را به این مولفین تجربه کند، با درخواست مکر از سوی افراد ارتباط مستقیم دارد.
برای برداشتن غدد عرق زیر بغل، تکنیک های جراحی جراحی معرفی شده است. ولی تنها پس از پیدایش تکنیک های کم تهاجم (به عنوان مثال، کورتاژ لیپوساکشن، لیزر، ساکشن بود با کمک اولتراسونیک، آثار جراحی، کرایوتراپی یا سرمادرمانی، کورت ساکشن) که از آن به دلیل عوارض کم، میزان موفقیت بالا، بهبود سریع بیماران و باقی گذاشتن کمترین زخم، بیشتر استفاده می شود. عامل مهم، برداشتن غدد عرق مسئول این وضعیت با کمترین آسیب احتمالی است.
درمان جراحی کم تهاجم
بیماران بیش از پیش، خواستار یک روش مطمئن تر با عوارض جانبی و میزان پیچیدگی بسیار کم هستند
که در کوتاه ترین زمان ممکن است امکان فعالیت روزانه را فراهم کند.
هدف درمانی جراحی موضعی هایپر هیدروزیس بغل، حذف تعداد زیادی ممکن است از غدد تعریق اکرین در آن منطقه است و در عین حال تا حد ممکن باید زیبایی ظاهری طبیعی آگزیلا (زیر بغل) و تحرک بازو حفظ شود.
تکنیکهای جراحی متعدد در طول سالها توسعه و بهبود یافته است. بیسبال و همکارانش (1987) مهم ترین تکنیک های جراحی را به سه نوع تقسیم می کنند:
i- روشهایی که فقط بافت زیر جلدی برداشته می شود بدون بریدن و جداسازی پوست.
ii- برداشت کامل بافت زیر جلدی و پوست پوشاننده
iii- شکاف یا جداسازی کامل بافت زیر جلدی قسمت کوچکی از ناحیه مرکزی آگزیلا با برداشتن بافت زیرجلدی در نواحی مجاور.
با این وجود، با پیدایش گزینه های درمان کم تهاجم جدید، بچارا و همکارانش (2007) پیشنهاد می کنند
جراحی نوع I باید به دو شاخه IA و IBتقسیم شود. هدف این تقسیم بندی تشخیص دادن و مجزا کردن دو تکنیک لیپوساکشن سطحی (سوپرفیشیال) و کورت ساکشن می باشد.
در تکنیک اول، تنها برداشت بافت زیرجلدی انجام میشود، در حالی که دومی، بافت زیر جلدی و بافتهای پوستی پوستی است. تفاوت در اثربخشی این دو تکنیک نیز وجود دارد. تکنیک کورت ساکشن کاهش میزان تعریق قابل توجه نسبت به لیپوساکشن سطحی در پی دارد.
تکنیک های کم تهاجم، در مقایسه با روش های جراحی سنتی، چندین نفری مانند کاهش بعد از عمل، کاهش درد از عمل و زمان نقاله کوتاهتری ارائه میدهند و کمترین زخم و غیره به جا میگذارند. با این وجود، برای انجام این روش برای استفاده در ناحیه کوچکی در جراحی، نیاز به مهارت بالای جراحان وجود دارد.
تکنیک کورت ساکشن (IB – بیسبال / بِچارا)
درمان هایپر هیدروزیس آگزیلا از طریق جراحی و برداشت غدد تعریق عبارت است از برداشت غدد اِکرین، آپوکرین و آپو-اکرینِ بافت عمیق میان پوستی و بافت سلولی زیر جلدی این ناحیه (شکل 1 و نمودار 3). تنوع زیادی از این تکنیک وجود دارد.
نمودار 2
تکنیک جراحی کم تهاجم
| نوع IA: برداشت زیر بافت سلولی (SCCT) بدون جدا کردن پوست (لیپوساکشن سطحی) نوع IB: برداشت SCCT و لایه میانپوستی بدون جداسازی پوست (کورت ساکشن) نوع II: برداشت بافت زیر جلدی و SCCT و پوست پوشاننده کامل نوع III: جداسازی کامل از بخش کوچکی از ناحیه و ناحیه مرکزی. آن |
برداشت غدد تعریق از طریق کورت ساکشن. تصویر الف: بیهوشی تامسنت؛ تصویر ب: برداشت غدد تعریق با استفاده از کورت (قاشقک) به سمت بالا؛ ج و د: پانسمان فشاری
نمودار 3: توضیح گام به گام برداشت غدد عرق آگزیلا از طریق کورت ساکشن
1. تنظیم موقعیت بیمار
2. رعایت اصول آسپسی (ضدعفونی) و سپسیس
3. نفوذ بی حسی موضعی اولیه
4. شکاف
5. آماده سازی و جایگذاری کانولای نفوذی
• بیهوشی تامسنت (شکلA 1)
• حرکات عقب و جلو برای ایجاد تونل های زیرپوستی
6. برداشت غدد با کورت به سمت بالا(شکلB 1)
7. ساکشن (بافت سلولی پوستی و زیر جلدی) – اختیاری
8. بخیه زدن
9. پانسمان فشاری (شکلC 1 و D 1)
این روش متشکل از دو بخش اصلی است: تشریح لایه میان پوستی در سلولهای بافتی زیر جلدی پوشاننده، و سپس برداشت عرق لایه میانیپوستی و لایه میان پوستی / محل اتصال زیرپوست.
این روش در حال حاضر به صورت سرپایی و با بیهوشی تامسنت انجام می شود.
گستره محدوده درمان به طور کلی از 1 تا 2 سانتیمتر فراتر از سطح مو می باشد. اما برای مشخص کردن ناحیه مبتلا و جلوگیری از برگشت نواحی باقی مانده هایپر هیدروزیس می توان آزمایش نشاسته و ید را قبل از انجام جراحی داد. برخی مولفین می دهند موی آگزیلا (زیر بغل) 2 تا 3 روز قبل از عمل جراحی اصلاح شود. سایر مولفین می دهند آنها را حفظ می کنند، که چرا دید بصری و علامت گذاری منطقه تحت درمان را در طول مراحل درمان می کنند و به یک نقطه مشخص کننده یاری می رسانند. بیماران در موقعیت خوابیده قرار می گیرند و بازوهای خود را در زاویه 90 تا 135درجه از کانون بدن دور می کنند تا منطقه آگزیلا در معرض دید قرار بگیرند. برای جلوگیری از آسیب به شبکه بازویی، بازوها نباید بیش از حد از بدن دور شوند.
به منظور دسترسی به جراحی، دو تا سه شکاف کوچک در قسمت خارجی منطقه ایجاد می شود تا تراشیده شود.
این شکاف ها، طبق جراح در محل های مختلف ایجاد می شوند: از خط میانی اگزیلا، در لبه های قدامی و خلفی، در بالاترین ناحیه داخلی بازو و در بخش مرکزی اگزیلا.
سپس مقدار 100-500 میلی لیتر از محلول تامسنت را تا حد ممکن به سطحی به منطقه قبل از مشخص شده در هر آگزیلا به پایان داده می شود تا در بافت پوشاننده اثر پوست پرتقالی بگذارد.
اگرچه فرمول استاندارد برای بیهوشی تامسنت 1000 میلی لیتر لیتر محلول نرمال سال، 50-100 میلی لیتر لیتر از
لیدوکایین1، 1 میلی لیتر اپی نفرین 1000: 1 و 12.5 میلی لیتر بی کربنات سدیم است، فرمول های زیاد دیگری وجود دارد که توسط مولفین مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.
وولینا و همکارانش (2008)، به عنوان مثال، از یک محلول متشکل از 1000 میلی لیتر لیتر محلول رینگر، 50 میلی لیتر لیتر پریلوکارپین و 1 میلی لیتر محلول اپی نفر 1000: 1 در محل تحقیق خود استفاده کرده اند. این محلول باعث کاهش، تشریح آسان تر و کاهش کبودی یا اکیموز می شود.
تاثیر ضد درد طولانی مدت پس از انباشت بافت لیدوکائین، دوره پس از عمل نسبتا بدون دردی را تضمین میکند.
گسترش و انبساط بافت های نرم آگزیلا خطر آسیب به شبکه بازویی را به حداقل می رساند. همچنین به عنوان یک مزیت، خطرات مربوط به بیهوشی عمومی، استفاده از آرامبخش داخل وریدی و داروهای مسکن و درمان آور را از بین می برد. اما مهم است که محلول در مدت کوتاهی قبل از عمل انجام شود، چرا که آدرنالین برای مدت طولانی باقی نمی ماند. از مصرف کانولاهای تزریق با قطر کوچک برای راحتی بیمار بسیار مهم است. پس از سفید شدن جلد ناحیه مورد نظر، به منظور جداسازی پوست بافت زیر جلدی، تونل های زیری از طریق تراشیدن، با حرکت عقب و ایجاد می شوند. در نهایت، غدد تعریق زیرجلدی آماده حرکت و جداسازی می شوند. پس از آن، یک کانولای کاسیو (یا کورت کورت) برای کورت ساکشن و به منظور انجام کورتاژ پوستی وارد می شود. ساکشن بافت برداشته شده را می توان به صورت دستی یا با استفاده از یک ابزار یا دستگاه انجام داد. در مکش دستی، یک سرنگ به کانولا متصل است، که به بافتی وارد می شود که بافت مربوطه باید قبل از خارج کردن پلانگر (plunger) برداشته شود.
استفاده از یک قفل مکانیکی برای باز نگه داشتن پلانگر نیاز است. اما، این سیستم مکش میان و مداومی ندارد. اگر قسمتی از کانولا هنگام ساکشن در نزدیکی محل شکاف ها به طور تصادفی خارج شود، ممکن است قطع شود و یکی از نقاط ضعف این روش می شود. در صورت وقوع این اتفاق، هوای محبوس در سرنگ باید قبل از استفاده مجدد خارج شود.
در سیستم ساکشن مکانیکی، کانولا به بطری مخصوص جمع آوری از طریق یک لوله متصل شده است. بافت جدا شده توسط کنولاها از طریق یک سیستم جمع آوری، با استفاده از فشار منفی تولید شده توسط یک پمپ مکش به داخل مخزن منتقل می شود. اندازه کانولا و دهانه آن، به علاوه مقداری مکش انجام شده و سرعت ضربه کانولا مستقیما بر میزان بافت جدا شده تأثیر دارد.
جراح می تواند در این پروسه از دست غیر غالب خود برای فشردن پوست کمک کند. کورتاژ در اطراف محل شکاف باید با دقت و مراقبت بالا انجام شود، چرا که بافت زیر جلدی نزدیک شکاف را از طریق لیپوساکشن به تنهایی ممکن است به طور مناسب برداشته شود.
رو و همکارانش (2008) در انتهای این پروسه، جراحی به سختیهای فراوان و قطعی با دقت زیاد پرداختند و سپس شکافهای جراحی را انجام دادند. آنها از نخ های بخیه لنگری در ناحیه تحت درمان با لیپوساکشن و کورتاژ تهاجمی را پیشنهاد می کنند، به دلیل اینکه باعث کاهش هماتوم ها یا لخته خون می شود، استفاده می کنند. پانسمان را با پماد آنتی بیوتیکی می توان انجام داد. برخی مولفین قبل از عمل، به بیماران درمان با آنتی بیوتیک پروفیلاکتیک را می دهند. گزارش هایی در مورد استفاده از شیوِر آرتروسکوپی برای تکمیل این پروژه موجود است.
چنین ابزارهایی دارای ساختار کانولایی دوبل است. کانولای داخلی آن برای چرخش، و به عنوان یک کورت با عملکرد متوالی استفاده می شود. کانولای بیرونی نیز برای محافظت از اپیدرم از آسیب مستقیم در هنگام کورتاژ – لیپوساکشن به کار می رود. در صورت استفاده از شیوِر آرتروسکوپی برای انجام این پروژه، این وسیله در ناحیه زیر بغل از لایه میانی پوستی قرار می گیرد و سلولی زیر جلدی با قیچی تشریح می شود.
قبل از فعال کردن تیغه یا دستگاه ساکشن، تونل زنی انجام می شود. تیغه تراشنده فقط باید در مرحله توقف از کار روشن شود و دستگاه نباید بیش از یک یا دو بار در یک منطقه مشابه عبور داده شود. برای جلوگیری از آسیب به اعصاب و محیط عمیق، نوک تراشنده همیشه باید رو به بالا باشد. یک لوله ساکشن به منظور برداشت سریع بافت تراشیده شده، به دسته شیوِر متصل شده است. تعداد چرخش در هر دقیقه برای کانولای داخلی در تحقیقات مختلف، متفاوت است.
طبق بیانات لی و همکارانش (2005) این سیستم باید برای حفظ چرخش کانولای داخلی در 1500 دور در دقیقه، روی حالت نوسانی تنظیم شود. وو و همکارانش (2009) در 2500 دور از آن استفاده کردند در حالی که چرن و همکاران وی (2010) آن را در 500 دور در دقیقه دارند.
آرنژا و همکاران او در تحقیقات خود، دستگاه ساکشن را بر روی 50mmHg (میلیمتر جیوه) تنظیم کردند. لارسون و همکاران (2010) اظهار کردند که به منظور جلوگیری از سوراخ شدن پوست، پزشک بایستی دستی را برای ثابت نگه داشتن پوست زیر بغل هم در هنگام تشریح بافت با قیچی و هم در طول خود عمل کورتاژ انجام دهد.
تجزیه و تحلیل مقایسه ای تکنیک های IA و IB (بیس بال / بچرا)
یک پژوهش انجام شده توسط بیر و همکاران وی (2006) 87 نشان داد که اکثریت انواع غدد عرق (اکرین، آپوکرین و آپو-اکرینِ) زیر بغل افراد بالغ نژاد قفقازی در بافت سلولی زیر جلدی، در حد فاصل مرزی لایه میان پوستی (نه در خود لایه میان پوستی) قرار دارد. این یافته ها بهینه سازی جراحی نوع I را با صرف نظر از تکنیک های جراحی رادیکال (نوع II و III) بیشتر، که میزان تأثیر ناخوشایندی باقی می ماند، پیشنهاد می دهد. با این حال، مولفین دارند موفق عمل جراحی نوع من می توانند به برداشت غدد عرق فاصل لایه میانی / زیر جلدی تا نقطه ای که بافت زیر بغل مشابه با گرافت پوستی کامل است، دارد.
تیسی و همکاران وی (2001) پژوهشی اجرا کردند که به مقایسه تکنیک های لیپوساکشن و کورتاژ به همراه لیپوساکشن برای درمان بیماری بوی شدید عرق بدن (osmidrosis) می پرداخت. نتایج نشان داد که تکنیک دوم به تکنیک لیپوساکشن به تنهایی، داده شده است. در میان بیماران تحت درمان با لیپوساکشن،
10٪ راضی بودند، 70٪ تا حدودی بودند و 20٪ ناراضی بودند. پس از درمان با کورتاژ و ساکشن، 80 درصد از بیماران راضی بودند و 20 درصد از آنها تا حدودی رضایت دارند.
در تحقیق انجام شده توسط گرَزر و همکارانش (1992) به منظور تجزیه و تحلیل استفاده از لیپوساکشن برای درمان هایپرهیدروزیس، میزان عود، 30 درصد اعلام شد. بسیاری از این روشها دارای مقدار زیادی هستند – مانند اندازه کوچک زخمها، دوره نقاهت کوتاه، عوارض کم و اسکار (جای زخم) غیر قابل تشخیص – برخی از غدد تعریق به صورت محکم به لایه میانی پوستی میچسبند و به سختی به طور کامل با این نوع روش برداشته میشوند.
از آنجا که برای جداکردن غدد از مجرا یا داکت آنها، با استفاده از عملکرد لیپوساکشن سطحی (سوپرفیشیال) به تنهایی، از بین بردن و برداشتن تمام غدد زیر جلدی می تواند غیرمکن باشد.
پارک و شین (2001) به تجزیه و تحلیل آسیب شناسی بافت ها بر روی سه بیمار پرداختند و نشان دادند که هنگام استفاده از کانولای بلانت در لیپوساکشن برای تراشیدن لایه میان پوستی، برداشت غدد عرق به اندازه کافی انجام نمی شود. بنابراین، هر زمانی که کورتاژ انجام شود، ابزار برش برای برداشت غدد عرق در عمق لایه میان پوستی نیاز دارد.
در پژوهشی که در سال 2008 منتشر شد، بچارا و همکاران وی از طریق تحلیل آسیب شناسی بافت ها از روی مواد مکیده شده در طول عمل جراحی انجام شد که کورتاژ به همراه لیپوساک در برداشتن غد عرق جراحی انجام شد. غدد عادی یا از بین رفته در مواد گرفته شده از همه بیماران پیدا شد، و بخش های بافت همبند در مکش مشاهده شد. این امر نشان می دهد که این روش نه تنها برداشت غدد موجود در چهره زیر جلدی، بلکه کورتاژ در لایه میانی پوستی را نیز ممکن می سازد. آسیب شناسی بافت ها در تمام بیوپسی های بیمارانی که تحت درمان با این روش جراحی قرار گرفتند، نشان دادند که پوست جراحی شده آگزیلا مشابه گرافت پوستی کامل بود. از مجموع 15 بیماری که با این تکنیک مورد بررسی قرار گرفتن افراد، 1 (یک) فقط کاهش اندکی در میزان تعریق نشان داد. با این وجود، از آنجایی که تحلیل آسیب شناسی بافت ها تعداد زیادی از غدد عرق باقی مانده را نشان داد، مولفین به این نتیجه رسید که این روش بر روی فرد به اندازه کافی تهاجمی انجام نشده است.
تکنیک متشکل از کورتاژ و ساکشن مکانیکی، که با استفاده از شیوِر آرتروسکوپی انجام می شود، دارای مزیت جراحی سریعتری در مقایسه با کورتاژ دستی می باشد. با این وجود، جراحان بی تجربه در استفاده از این تکنیک باید از احتمال سوراخ شدن پوست آگزیلا آگاه باشند. اگر ساکشن بسیار قوی باشد، لایه میانی پوستی می تواند در مقابل تیغه مکیده شود. بچارا و همکاران وی (2007) اشاره می کنند که در مقایسه با سایر تکنیک ها مانند کورتاژ، لیپوساکشن سطحی و کورتاژ- لیپوساکشن، برای جلوگیری از چنین مواردی مانند سوراخ شدن پوست، تمرین بسیار زیاد و ضروری است. این مولفین همچنین هزینه های بالاتری را در این روش نیاز دارد تا به این روش توجه شود. از این جهت، کورت ساکشن به طور قابل مشاهده ای روش مطلوب تری از نظر به صرفه بودن می باشد و نتایج مشابهی ارائه می دهد.
در پژوهشی برای درمان بیماری بوی شدید عرق بدن، لی و همکاران وی (2005) کاهش در موارد پرفوراسیون یا سوراخ شدگی پوست را با استفاده از یک کانولای بیرونی اصلاح شده گزارش کردند. به منظور حفاظت از لایه میانی پوستی در برابر کورت (قاشقک) داخلی، دهانه این کانولای بیرونی دارای یک شبکه (گرید) است. این مولفین پیشنهاد می کند که به منظور جلوگیری از تراشیده شدن و در نتیجه خطر آسیب آسیبی، دستکاری دقیق ضخامت پوست زیر بغل می شود.
انتخاب کانولا
از نظر بچارا و همکارانش (2007)، جراحی کم تهاجم تنها در تصاویری که با رزکسیون یا برداشت قوی غدد موجود در حد فاصل لایه میان پوستی همراه باشد، نتایج امیدوارکننده ارائه خواهد کرد و بافت را شبیه به بافت گرافت کامل پوستی کند. این منطقه می تواند مورد نیاز خود را از پوست اطراف که تحت عمل قرار نگرفته است، تامین کند.
بنابراین هنگام انجام کورتاژ در عمق لایه میان پوستی، به منظور حذف و برداشت غدد عرق (شکل2)، ابزار برش نیاز است. در این شکل، استفاده از کانولای دارای سطوح مختلف تیز توصیف شده است: کانولای لیپوساکشن، کنولای جراحی زنان، قاشق های تیز، کانولای ویژه که به همین منظور طراحی شده است. هر چند، کانولای مورد استفاده در بین مولفین این حوزه بسیار متنوع است. به طور کلی، این انتخاب بر اساس تجربه شخصی جراح یا پیشنهادات انتخاب شده از گزارش های موردی دیگر صورت می گیرد.
کانولای فاطمی (Fatemi) دارای قطر 3 میلی متر و طول 20 سانتی متر است و قابلیت اجرای همزمان ساکشن و کورتاژ را دارد. قابلیت آن در بین بردن هر دو غده اکرین و آپوکرین اثبات شده است. با این حال، بچارا و همکارانش (2007) از سوراخ های کوچک کنار آن، که بیشتر به بافت پوست گیر کرده و باعث ایجاد یک کورتاژ کارآمد در عمق لایه میان پوستی انتقاد می شود. علاوه بر این، قطر این کانولا نیز بسیار کوچک است. اگر چه کانولای فاطمی دارای لبه های برش دهنده است، اما ساختارهای ساختاری دارد که مانع از دستیابی به فشار کافی برای رسیدن به عمق لایه میان پوستی هنگام اجرای روش تهاجمی تر می شود. با این وجود، این کانولا را می توان در ابتدای پروسه تشریح لایه میانی پوستی در بافت سلولی زیر جلدی استفاده کرد.
کانولای Capistrano بسیار شبیه به کانولای فاطمی است، و همچنین به نظر نمی رسد که ویژگی های مکانیکی کاملی برای برداشت رادیکال غدد ارائه دهد. لبه های تراشنده سوراخ های آن فقط کمی بالا می آیند و کانولا کمی تیز است. بنابراین برای انجام یک پروسه تهاجمی تر و در نتیجه دستیابی به درجه درمانی بالاتر یک کانولای سایشی یا خریدار مناسب تر خواهد بود.
کانولایCassio می تواند به دلیل دارا بودن یک لبه برش دهنده و یک سوراخ بزرگ برای این منظور، کاربردی باشد. با این وجود، هنگام استفاده از این کانولاها به تنهایی باید بسیار مراقب باشید. استفاده از بیش از حد تهاجمی از این کنولاها می تواند به نکروز یا بافت مردگی پوست تبدیل شود.
از این جهت، کیم و همکاران وی (2008) ارتباط بین کانولای Fatemi وCassio را به عنوان یک راه حل برای این پیشنهاد می کنند. یک کانولا با بهبود نتیجه و کاهش خطر عوارض، کانولای را جبران و تکمیل می کند.
بچارا و همکارانش (2008)، البته استفاده از دو دستگاه برش را در یک پروسه جراحی توصیه نمی کند. بررسی انجام شده توسط این مولفین به علت بروز عوارض در چهار بیمار تحت درمان با استفاده از ترکیبی از پوست پوستی و کانولای تیز سایشی یا خراش دهنده به حالت تعلیق درآمد.
این ترکیب به آسیب پوستی بسیار وسیع، اختلال در شبکه پوستی می شود و هیچ فایده دیگری ندارد.
بچارا و همکاران وی در مقاله منتشر شده در سال 2006 به مقایسه استفاده از سه کانولای مختلف پرداختند: یک کانولای لیپوساکشن دارای تنها یک سوراخ و نوک صاف است. کانولای دیگر دارای سه سوراخ و یک نوک گرد
و کانولای سوم، که مخصوص کورتاژ – لیپوساکشن ساخته شد، با 3 سوراخ برش و سوهان سایشی تیز میان سوراخ ها. اگر چه کاربری هر 3 کانولا به میزان قابل توجهی کاهش مییابد، در گروهی که تحت عمل کانولای تیز قرار میگیرد، بیشتر میشود. علاوه بر این، ظاهرا بیمارانی که برای آنها از این کانولا استفاده می شود، رضایت مندی بیشتر است.
شکل 2: ابزارهای مورد استفاده برای کورتاژ
(نمونه): A: کانولای فاطمی B: کانولای Capistrano C: کورت زنان Recamier، کانولای کاسیو، کورت زنان Schroeder (از چپ به راست)؛ د: شیوِر آرتروسکوپی
مولفین این موفقیت را به (این خاصه) کانولای که سوهان های تیز بین سوراخ هایش تعبیه شده، نسبت داده اند. این سوهان امکان تراشیدن تهاجمی بافت را فراهم می کند.
کانولای سنتی لیپوساکشن به دلیل استدلال خود ممکن است راندمان پایین تری داشته باشد. حتی کانولاهایی که سوراخ های بیشتری دارند تیز هستند. بچارا و همکارانش (2007) معتقدند میزان عوارض جانبی در استفاده از یک کانولای تهاجمی تر قبول است، چرا که معموال نامطلوب دائمی یا شدید و اکثر مناطق آن را پذیرفته اند. این مولفین در این پژوهش نشان می دهند، در مقایسه با کانولای کمتر تهاجمی، یک کانولای بزرگ تر و تهاجمی تر به طور قابل مشاهده ای اثربخشی بالاتری دارد.
قطع پروسه
از آنجا که برخی از آنها بیشتر در نتیجه مورد علاقهمندند تا اینکه در مورد داشتن اسکار کانونی در نواحی ناخوشایند، فیلد (2003) پیشنهاد میکند که جراحان برای منطقه مورد نظر به صورت شکتهاجمی و تلاش برای جلوگیری از برخی عوارض جانبی یا زخم ناخوشایند نکنند. به گفته این مولف، بیماران همیشه در مورد پروسه ها مشخص هستند و یک جراحی تهاجمی تر را تا آنجا که باعث می شود درمان شود. با این وجود، جراحان باید به این نکته توجه داشته باشند که کورتاژ باید به نحوی انجام شود که بهترین نتایج ممکن است با کمترین عوارض جانبی احتمالی را در پی داشته باشد (نمودار 4 و شکل 3).
فیلد و همکارانش (2009) گزارش دادند که طی کورتاژ، کشش و سفتی پوشش دهنده بسیار حائز اهمیت است. حتی مهمتر از آن، نیرویی است که در طول خراشیدن اعمال می شود، به طوری که جراح می داند چه زمانی پروسه راکات کند.
بچارا و همکاران (2007) سرنخ و راهنمای بالینی برای جراحی پیشنهاد می دهند که نشان دهنده کورتاژ به اندازه کافی است: بلند شدن پوست کامل آگزیلا از سلول های بافتی زیر جلدی. کمی کبودی پوست آگزیلا؛ حرکت راحت و عرضی کانول زیر پوست (که نشان می دهد به لایه میان پوستی چسبیده یا خیر). فولیکول های قابل لمس مو در حرکت راحت و عرضی کانول زیر پوست؛ صداهای خاص ناشی از عمل کانولا به دلیل حفره (فضای خالی) آگزیلا، که جداسازی کامل لایه میان پوستی و سلولی بافتی زیر جلدی را نشان می دهد.
رو و همکارانش (2008) علائم کورتاژ کافی را چنین بیان می کنند:
کورتاژ به اندازه کافی: ضخامت پوست (پوست بسیار نازک می شود و مانند یک تکه لباس به راحتی می توان آن را با دو انگشت، نیشگون گرفت). تغییر رنگ پوست پوشاننده (پوست کمی بنفش رنگ می شود، که نشان می دهد آسیب قابل توجهی به شبکه پوستی پوست وارد شده است). آنها یک علامت دیگر را نیز اضافه می کنند، به این ترتیب که پروسه در صورت شرایط ظاهری زیر باید قطع شود:
پست از طریق سوراخ های کانولای در حال کار مکیده شود.
نمودار 4: قسمت های تعیین کورتاژ به اندازه کافی
| 1 – ضخامت پوست – پوست بسیار نازک می شود و مانند یک تکه لباس به آسانی می توان آن را با دو انگشت، نیشگون گرفت (شکل 3 A) 2- تغییر رنگ پوست – رنگ پریده تا بنفش. لکه خون مردگی ممکن است دیده شود (شکل 3 B) 3- بلند شدن کامل پوست آگزیلا (زیر بغل) از بافت سلولی زیر جلدی 4- حرکت راحت و عرضی کانول زیر پوست (که نشان می دهد پوست بیشتر به لایه میان پوستی چسبیده یا خیر) 5- فولیکول های قابل لمس مو در حرکت راحت و پوستی کانول زیر پوست. 6- صداهای خاصی که کانولا ایجاد می کند.
شکل 3: پارامترهایی که برای کورتاژ کافی مورد استفاده قرار می گیرند: A: پوست بسیار نازک می شود و به آسانی بین دو انگشت قرار می گیرد B: پوست به رنگ بنفش و رنگ پریده در می آید؛ C: پوست از طریق حفره های مکش کانولا مکیده می شود؛ D و E: جراح با کشیدن موی آگزیلا به آرامی، می تواند آن را راحت جدا کند. لیو و همکارانش (2010) معتقدند این پروسه باید تا زمانی که موی آگزیلا توسط جراح به راحتی جدا شود ادامه پیدا کند. بنابراین، موی آگزیلا باید قبل از جراحی به طول 2 تا 4 میلی متر رشد کرده باشد. وو و همکاران وی (2009) در یک تحقیق بر روی بیماری بوی شدید عرق بدن (osmidrosis)، نکاتی را برای جلوگیری از نکروز یا بافت مردگی پوست، با استفاده از شیورهای آرتروسکوپی ارائه دهنده می دهد: 1) استفاده از یک کانول داخلی دارای نوک بی دندانه، برای جلوگیری از آسیب و آسیب پوست یا نکروز لبه شکاف ها؛ 2) قرار دادن یک شبکه (گرید) در نوک کانول بیرونی به منظور کاهش آسیب پوستی. 3) فعال (در حرکت) داشتن نوک تراشنده در طول تمام پروسه ها برای جلوگیری از آسیب به شبکه عصبی زیرپوستی، آسیب پوست و نکروز لبه شکاف ها حائز اهمیت است. 4) دور نگه داشتن بازو از محور بدن با زاویه کوچیکتر از 45 درجه در طول دوره پس از عمل جراحی(21 روزه) کشیدگی پوست آگزیلا را می دهد و در نتیجه باعث ضعیف شدن خون در شبکه عصبی زیرپوستی یا نکروز لبه می شود. این مولفین همچنین برای توقف پروسه جراحی ارائه دهنده می باشد: 1) مشاهده مستقیم زیر پوست به کمک دو رتراکتور. شکافهای کوچک به عنوان پنجره ای برای مشاهده غدد اپوکرین باقی مانده احتمالی عمل می کنند. 2) معاینه و ناحیه تحت درمان برای بررسی ضخامت لایه میان پوستی. 3) توقف عمل با دستگاه آندوسکوپی را تأیید کنید. این گزینه برای افراد مبتدی که تخمین ضخامت پوست را به کمک لمس تمرین می کنند، مفید است. آرنجا و همکارانش (2007) همچنین بیان می کنند که ضخامت پوست باید در کل مدت پروسه با معاینه دستی مورد بررسی قرار گیرد، که در صورت عدم لمس بافت غدی پروسه باید متوقف شود. سایر موارد احتیاطی آگزیلا (ناحیه زیر بغل) ای از بدن است که به دلیل عدم امکان فشردن مناسب حفره (در آگزیلا) در پروسه جراحی در دوره نقاهت اولیه پس از عمل، تشکیل هماتوم و سروما در منطقه شایع تر می شود. تختیل هماتوم هاشک را به خطر می اندازد، پس از عمل می کند، باعث بهبودی می شود و ممکن است به تشکیل اسکارهای هیپرتروفیک و اختلالات بر روی سطح پوست منجر شود. بنابراین، پس از عمل، برای جلوگیری از تجمع هماتوم و سروما باید از پانسمان های فشاری بزرگ به مدت 2-3 روز استفاده شود. به نکاتی که باید توصیه شود از حرکت دادن تند و شدید بازوها (به ویژه دور کردن بازوها از محور بدن و حرکات بالابرنده) تا 2 هفته جلوگیری شود. حرکت حرکت و ورزش سفت به مدت یک ماه نباید انجام شود. بینیک و همکارانش (2005) پیشنهادات و مقدماتی برای 3 هفته پس از جراحی، محلی برای محیط زیست و بهبود فیبروز زیر جلدی ارائه می کنند، از جمله: حرارت موضعی، ماساژ، ژل یا پماد حاوی هپارین یا فلاونیدها. چنین تصوری باید تا سه ماه پس از جراحی ادامه یابند. چرن و همکارانش (2010) تحقیقی برای درمان 30 بیمار مبتلا به بیماری بوی عرق شدید بدن (osmidrosis) انجام دادند، که در آن قبل از کورتاژ – لیپوساکشن، بافت زیر جلدی را تشریح و جدا کردند. این روش از طریق حفره های باز شده بین بافت های فیبرو واسکولار انجام شد. میزان رضایت بیماران 93 درصد بود. هیچ موردی از هماتوم یا نکروز پوست گزارش نشد. به همین جهت، این مولفین توصیه می کنند از باندهای فیبرو واسکولار زیر جلدی در طول کورتاژ – لیپوساکشن با شیور آرتروسکوپی مراقبت دقیقی به عمل آید تا پاسخ بالینی پزشک و عوارض جانبی کمتری به همراه داشته باشد. عوارض جانبی اگرچه تکنیک های کم تهاجم میزان عوارض نسبتاً کمی نشان می دهد، انواع مختلفی از عوارض جانبی خفیف تا متوسط (بیشتر به طور موقت) بعد از عمل گزارش شده است. عوارض احتمالی عبارتند از: هماتوم، اکیموز، سروما، امروزیون (ساییدگی) سطحی پوست، از دست دادن موضعی، نکروز پوست، کاهش تعداد موها، فیبروز، چسبندگی های زیر پوستی، تشکیل پیوندهای زیرپوستی، زخم ها و عود بیماری هایپرهیدروزیس (جدول 1). بچارا و همکاران وی (2007) مورد یک بیمار با عارضه نادر سرومای دوطرفه را توضیح می دهند. بیمار قبل از عمل جراحی بزرگی سینه باز طریق زیر بغل (transaxillary) بوده و در معرض چسبندگی های زیادی قرار داشته است که قابل جداسازی فقط با یک کانول کورت ساکشن نبوده و باید با قیچی برداشته شود. این مولفین پیشنهاد می کند جراحی های قبلی در منطقه آگزیلا باید به عنوان عامل خطری در بروز عوارض جانبی بالاتر در نظر گرفته شود. گزارشی از بروز کیست های اپیدرمی پس از کورتاژ – لیپوساکشن نیز موجود است. این مولفین معتقدند که کورتاژ در لایه های پوست باعث آسیب به غدد پوست و متعاقب آن به همراه تروما یا انسداد مجاری دفعی می شود. چنین آسیبی می تواند عامل اصلی آلوپسی (طاسی جزئی) پوست آگزیلا پس از جراحی نیز باشد. رو و همکارانش (2008) پیشنهاد می کنند تروما می توانند با ترمیم غیرطبیعی فولیکول های مو همراه باشند، و باعث ایجاد ساختارهایی شوند که قادر به تولید مو نبوده ولی تشکیل کراتین می دهند. نکات نهایی هایپرهیدروزیس آگزیلا نه تنها به عنوان مشکل زیبایی در نظر گرفته می شود، یک بیماری ناتوان کننده و ناراحت کننده نیز می باشد. روش کورت ساکشن برای درمان این مشکل است و می تواند به میزان قابل توجهی کیفیت زندگی را بهبود دهد. با این وجود، ممکن است بعد از عمل مجددا عود کند. اگر چه دلیل دقیقی برای این واقعیت به نظر می رسد و اشاره نشده است، نظریه های بسیار مهم به اندازه کافی و تغییرات آناتومیک با تراکم زیاد غدد عرق در لایه میان پوستی مشبک فوقانی پیشنهاد شده است. جدول 1: عوارض جانبی مربوط به روش کورتاژ- لیپوساکشن، مرتبط با ابزارهای مورد استفاده
ادامه دارد.
فرضیه های دیگر عبارتند از: اختلالات جبرانی غدد عرق باقی مانده، و کورتاژهای انجام شده در لایه بافت آن. یافته هایی از یک تحقیق اندوسکوپی کمی بعد از کورتاژ-ساکشن توسط بچارا و همکاران وی (2006) نشان می دهد که اجرای این روش در حد بسیار سطحی عملا حذف کامل غدد عرق را غیر ممکن می سازد. یافته های لارنس و همکارانش (2006) نیز این واقعیت را تایید می کند و حضور غدد عرق را در بخش پایینتر پوست نشان می دهد. به طور متوسط 3 تا 5 میلی متر از ضخامت آن مشخص شد که توسط بافت غدهای اشغال شده است. بچارا و همکارانش (2009)، عود بیماری تعریق را پس از انجام روش های کم تهاجم (لیپوساکشن و کورتاژ – لیپوساکشن) در 24 بیمار با استفاده از آزمایش نشاسته و ید مورد بررسی قرار دادند. این مولفان سه الگوی عود مجدد را به صورت دایره ای، هلالی و نقطه ای در محل شکاف های جراحی کشف کردند. این الگوها نشان می دهند که جراحان در منطقه مرکزی آگزیلا تعدد می شوند که دارای بیشترین میزان از نوع هیپرهیدرو است. جدول 2: نتایج روش کورتاژ-لیپوساکشن
|