ده راهی که در کودکی ممکن است هیجاناتت بی اعتبار شده باشند

ده راهی که در کودکی ممکن است هیجاناتت بی اعتبار شده باشند

دکتر هانیه زارت کار
دکتر هانیه زارت کار
تهران
ده راهی که در کودکی ممکن است احساساتت بی‌اعتبار شده باشند ### مقدمه کودکی دوره‌ای بنیادین در شکل‌گیری **سلامت روان** و **رشد هیجانی** است. در این سال‌ها می‌آموزیم چگونه احساسات خود را بشناسیم، ابراز کنیم و در برابر واکنش دیگران تنظیم کنیم. اما زمانی که هیجانات کودک نادیده گرفته یا انکار می‌شوند، **پایه‌های خودشناسی و عزت‌نفس** در سال‌های بعد آسیب می‌بینند. این بی‌توجهی می‌تواند مانند پرده‌ای بر «خودِ واقعی» ما بیفتد و یافتن علایق و نیازهای درونی را دشوار کند. در حقیقت، بسیاری از **مشکلات عاطفی و ارتباطی بزرگسالی** ریشه در همین تجربه‌های کودکی دارند. در ادامه ده نمونه از رایج‌ترین شیوه‌های بی‌اعتبارسازی هیجانات در کودکی را می‌خوانید: ### ۱. وانمود به گوش دادن بدون توجه واقعی وقتی والدین ظاهراً به کودک گوش می‌دهند اما ذهنشان جای دیگری است، کودک به تدریج باور می‌کند که احساساتش بی‌اهمیت است و ارزش شنیده شدن ندارد. ### ۲. نادیده گرفتن مشکلات یا ناتوانی‌ها وقتی اختلال یادگیری، اضطراب، یا مشکلات تمرکزی کودک نادیده گرفته می‌شود، او احساس نقص می‌کند و می‌آموزد مسائل خود را پنهان کند؛ نتیجه، **احساس شرم و خودپنهانی** در بزرگسالی است. ### ۳. اشتباه گرفتن نقش والد با نقش دوست والدی که مرزها را کنار می‌گذارد و بیش از حد صمیمی می‌شود، ناخواسته احساس امنیت و هدایت را از کودک می‌گیرد. کودک به جای آرامش، دچار **سردرگمی هیجانی** می‌شود. ### ۴. نادیده گرفتن کامل احساسات وقتی غم، خشم یا ترس کودک جدی گرفته نمی‌شود، او یاد می‌گیرد احساساتش خطرناک یا بی‌ارزش‌اند. نتیجه، **سرکوب هیجانی و بی‌حسی عاطفی** در آینده است. ### ۵. بی‌پاسخ ماندن نیاز به دیده و شنیده شدن یکی از اساسی‌ترین نیازهای روانی کودک این است که احساس کند حضورش مهم است. وقتی والدین این نیاز را نادیده می‌گیرند، کودک **احساس بی‌ارزشی و طردشدگی** را درونی می‌کند. ### ۶. سکوت درباره رویدادهای مهم وقایع مهمی مانند مرگ، بیماری یا طلاق اگر به «موضوع ممنوعه» تبدیل شوند، کودک با **اضطراب و سوگ خاموش** تنها می‌ماند و از حمایت عاطفی محروم می‌شود. ### ۷. تحریف یا پس‌فرستادن احساسات پاسخ‌هایی مانند «زیادی حساسی» یا «غر نزن» اعتماد کودک به احساساتش را از بین می‌برد و باعث می‌شود در بزرگسالی **درک درونی خود را بی‌اعتبار بداند**. ### ۸. واگذاری نقش بزرگسال به کودک وقتی کودک مجبور می‌شود مراقب احساسات والدین باشد یا مسئولیت‌های عاطفی آن‌ها را بر دوش بگیرد، **کودکی خود را از دست می‌دهد** و دچار فرسودگی زودرس روانی می‌شود. ### ۹. شرمسار شدن به خاطر داشتن نیازها جملاتی مثل «زیادی می‌خوای» یا «خجالت بکش» پیام خطرناکی دارند: که داشتن نیاز اشتباه است. نتیجه، بزرگسالی است که **نمی‌تواند نیازهای خود را بیان کند**. ### ۱۰. انکار مستقیم احساسات جملاتی مانند «تو نباید این‌طور احساس کنی» شکل آشکار **فریب روانی (gaslighting)** هستند. این رفتار باعث می‌شود فرد از احساساتش جدا شود و در خود تردید کند. ### جمع‌بندی بی‌اعتبارسازی هیجانات در کودکی تجربه‌ای پنهان اما عمیق است که بر **اعتماد به نفس، روابط عاطفی و تصمیم‌گیری‌های بزرگسالی** تأثیر می‌گذارد. شناخت این الگوها نخستین گام برای **درمان زخم‌های هیجانی دوران کودکی** است. با کمک روان‌درمانگر، تمرین خودآگاهی هیجانی، و بازآموزی ارتباط سالم، می‌توان دوباره به احساسات خود اعتماد کرد و **خودِ واقعی را بازیافت**. **مطالب مرتبط با این مقاله:** شش ویژگی والدین سمی جرأت‌ورزی در روابط کاری و شخصی: چگونه خواسته‌مان را بدون ایجاد تنش بیان کنیم؟