کودک درون چیست؟ بخش پنهان اما زنده وجود ما

کودک درون چیست؟ بخش پنهان اما زنده وجود ما

محمد یوسفی چراغی
محمد یوسفی چراغی
کرج

کودک درون چیست؟ بخش پنهان اما زنده وجود ما

قبلیقبلیپارکینسونیسم آتیپیک چیست و چگونه درمان میشود؟ بعدیمیوپاتی یا بیماری عضله چیست؟بعدی

در درون هرکدام از ما کودکی وجود دارد؛ صادق، احساسی و پر از رؤیا. این همان کودک درون ماست — بخشی زنده از وجودمان که شادی‌ها، ترس‌ها و زخم‌های گذشته را در خود نگه داشته است.در این مطلب می‌خواهیم بدانیم کودک درون دقیقاً چیست، چه تفاوتی با ضمیر ناخودآگاه و روح دارد و چطور می‌توان او را شناخت، شاد کرد و شفا داد.سفری است از شناخت تا آرامش؛ سفری برای بازگشت به خودِ واقعی‌مان✨

 

 کودک درون یعنی چه

شاید بارها شنیده باشی که باید با «کودک درونت» ارتباط بگیری، اما واقعاً کودک درون یعنی چه؟ این در واقع بخشی از وجود ماست که احساسات، کنجکاوی، شادی، خلاقیت، و حتی زخم‌های دوران کودکی‌مان را در خود نگه داشته است. این بخش از وجود ما همان کسی است که در بچگی عاشق بازی، خیال‌پردازی و تجربه‌های تازه بود، اما به مرور و با بزرگ شدن، زیر لایه‌های مسئولیت و منطق پنهان شده است.

کودک درون همان حس ساده و بی‌غل‌وغش ماست؛ همان بخش درونی که وقتی از ته دل می‌خندیم یا با دیدن یک چیز کوچک ذوق‌زده می‌شویم، خودش را نشان می‌دهد. اما اگر در کودکی زخم خورده باشیم – مثلاً طرد شده باشیم، نادیده گرفته شده باشیم یا زیاد سرزنش شده باشیم – این کودک درون زخمی، ساکت یا حتی ترسیده باقی می‌ماند.

شناخت آن یعنی اینکه بفهمیم هنوز هم در درون ما پسربچه یا دختربچه‌ای وجود دارد که نیاز به عشق، توجه و امنیت دارد. وقتی از خودمان مراقبت نمی‌کنیم، در واقع داریم همان کودک را نادیده می‌گیریم. و وقتی با او ارتباط برقرار می‌کنیم، احساس آرامش و شادی واقعی در زندگی‌مان بیشتر می‌شود.

پس اگر بخواهیم ساده بگوییم، کودک درون همان بخش احساسی و لطیف ماست که نیاز دارد شنیده شود، نه سرکوب. هر زمان از ته دل خندیدی یا گریه کردی، بدون اینکه خودت را کنترل کنی، در واقع کودک درونت را بیدار کرده‌ای.

بهترین گفتاردرمانی در کرج

 

 آیا کودک درون همان ضمیر ناخودآگاه است

سؤال مهمی است؛ خیلی‌ها فکر می‌کنند کودک درون همان ضمیر ناخودآگاه است، اما در واقع این دو کاملاً یکی نیستند. ضمیر ناخودآگاه مثل یک بایگانی بزرگ در ذهن ما عمل می‌کند که همه‌ی تجربه‌ها، خاطرات، باورها و احساسات را در خود ذخیره کرده است. در حالی که آن، بخش خاصی از همان ناخودآگاه است که به دوران کودکی‌مان مربوط می‌شود.

به زبان ساده، می‌توان گفت که آن درونِ ضمیر ناخودآگاه زندگی می‌کند. وقتی در کودکی ترسیده‌ایم، احساس تنهایی کرده‌ایم یا مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌ایم، آن احساس‌ها در ناخودآگاه ما ثبت شده‌اند. پس هر وقت در بزرگسالی با موقعیت مشابهی روبه‌رو می‌شویم، او دوباره فعال می‌شود و همان واکنش‌های احساسی گذشته را نشان می‌دهد.

مثلاً اگر در کودکی زیاد سرزنش شده‌ای، ممکن است در بزرگسالی با هر انتقاد کوچکی احساس بی‌ارزشی کنی. این یعنی کودک درونت هنوز در ناخودآگاهت زنده است و زخم‌هایش درمان نشده‌اند.

در واقع، ضمیر ناخودآگاه مثل یک سرزمین پهناور است و کودک درون یکی از مهم‌ترین ساکنان آن است. برای همین است که روان‌شناسان توصیه می‌کنند با او حرف بزنیم و احساساتش را بشناسیم تا از درون التیام پیدا کنیم.

آیا کودک درون همان روح است

یکی از پرسش‌های جالب دیگر این است که آیا کودک درون همان روح است؟ پاسخ کوتاه این است: نه دقیقاً، اما ارتباط نزدیکی دارند. روح جنبه‌ی معنوی و کلی وجود ماست، در حالی که کودک درون بیشتر به جنبه‌ی احساسی و روانی‌مان مربوط می‌شود.

روح انسان بخش الهی و نوری در وجود ماست که با منبع هستی در ارتباط است. اما کودک درون، نماینده‌ی احساسات ناب و بی‌پیرایه‌ی ماست. در واقع، کودک درون می‌تواند دروازه‌ای برای ارتباط با روح باشد. وقتی با عشق، مهربانی و صداقت با خودمان رفتار می‌کنیم، در واقع از طریق کودک درون به روح خود نزدیک می‌شویم.

بسیاری از آموزه‌های عرفانی و روان‌شناسی نوین می‌گویند که اگر کودک درون را بیدار و شفا دهیم، روحمان نیز سبک‌تر و درخشان‌تر می‌شود. چون دیگر بار گذشته را با خود نمی‌کشیم. وقتی که آن شاد است، روح ما آرام است.

پس می‌توان گفت کودک درون انعکاسی از روح در دنیای احساسات است. او به ما یادآوری می‌کند که هنوز هم توانایی عشق‌ورزیدن، لذت بردن و تجربه‌ی شادی ناب را داریم؛ حتی اگر بزرگ شده‌ایم.

بهترین کاردرمانی در کرج

 

 چند نوع کودک درون داریم

اگر فکر می‌کنی فقط یک نوع کودک درون وجود دارد، جالب است بدانی روان‌شناسان چند نوع از آن را معرفی کرده‌اند. هرکدام نماینده‌ی بخشی از احساسات و تجربه‌های دوران کودکی ما هستند. به طور کلی، می‌توان گفت ما چند نوع از او داریم:

  1. کودک شاد: بخش سرزنده، خلاق و بازیگوش وجود ما که از زندگی لذت می‌برد.
  2. کودک زخمی: بخشی که درد، ترس یا غم‌های دوران کودکی را در خود نگه داشته است.
  3. کودک خشمگین: بخش دفاعی ما که در برابر بی‌عدالتی‌ها و آسیب‌ها واکنش نشان می‌دهد.
  4. کودک ترسان: آن قسمت از درون ما که هنوز از تنهایی، طرد شدن یا شکست می‌ترسد.
  5. کودک عاشق: بخش مهربان و دلسوزی که به دنبال عشق و صمیمیت واقعی است.

گاهی اوقات یکی از این کودکان درون ما فعال‌تر است. مثلاً اگر کودک زخمی غالب باشد، ممکن است به سختی اعتماد کنیم یا زود ناراحت شویم. اما اگر کودک شاد درون‌مان فعال باشد، با انرژی، خلاق و پر از انگیزه خواهیم بود.

شناخت انواع آنها کمک می‌کند بفهمیم در کدام بخش از زندگی‌مان نیاز به توجه و شفا داریم. هیچ‌کدام بد نیستند؛ فقط باید یاد بگیریم با همه‌شان دوست شویم و آن‌ها را در آغوش بگیریم.

 کودک درون من چند ساله است

یک سؤال جالب دیگر این است که کودک درون من چند ساله است؟ در واقع، کودک درون ما سن ثابتی ندارد. ممکن است بخش‌هایی از وجودت در سن‌های مختلف گیر کرده باشند. مثلاً شاید بخشی از تو هنوز همان کودک سه ساله‌ای است که از تاریکی می‌ترسد، و بخش دیگری همان نوجوانی است که احساس تنهایی کرده است.

برای اینکه بفهمی کودک درونت چند ساله است، می‌توانی به احساساتت نگاه کنی. وقتی ناراحت می‌شوی، چه چیزی درونت فعال می‌شود؟ آیا احساس بی‌پناهی، ترس، خشم یا نیاز به توجه داری؟ این حس‌ها سرنخ‌هایی از سن کودک درونت می‌دهند.

مثلاً اگر در موقعیت‌های استرس‌زا فقط می‌خواهی کسی تو را بغل کند، احتمالاً کودک درونت سن کمی دارد. اما اگر از بی‌توجهی ناراحت می‌شوی، شاید او مربوط به دوران مدرسه یا نوجوانی باشد.

کودک درون ما در حقیقت یک بازه‌ی سنی است که از تولد تا حدود ده‌سالگی را در بر می‌گیرد، اما هر تجربه‌ی عاطفی شدید می‌تواند در آن دوره ثبت شود و در بزرگسالی خودش را نشان دهد.

بنابراین، شناخت سن او به ما کمک می‌کند بدانیم از چه چیزهایی باید مراقبت کنیم و چه رفتارهایی به ما آرامش می‌دهد. هر وقت احساس کردی درونت صدایی کوچک از گذشته حرف می‌زند، بدان که او همان کودک درون توست که هنوز منتظر در آغوش گرفته شدن است.

بیشتر بدانید:با کودک لجباز چه کنیم؟

 

 چگونه کودک درون خود را بشناسیم

یکی از مهم‌ترین قدم‌ها برای رشد فردی این است که بفهمیم چگونه کودک درون خود را بشناسیم. تا زمانی که ندانیم این بخش از وجودمان چه احساسی دارد، نمی‌توانیم او را شفا دهیم یا خوشحال کنیم. شناخت او یعنی گوش دادن به احساسات، واکنش‌ها و نیازهای پنهان خودمان.

برای شروع، کمی در سکوت بنشین و به لحظه‌هایی فکر کن که احساس ناراحتی، خشم یا ترس شدیدی داری. در آن لحظه واقعاً چه چیزی تو را ناراحت می‌کند؟ اغلب آن احساسات، واکنش او هستند. مثلاً اگر از بی‌توجهی دیگران ناراحت می‌شوی، شاید در کودکی زیاد نادیده گرفته شده‌ای.

نوشتن می‌تواند ابزار قدرتمندی باشد. دفترچه‌ای داشته باش و با او حرف بزن. بپرس: «الان چه احساسی داری؟ از چی می‌ترسی؟ چی می‌خوای؟» ممکن است در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد، ولی همین گفت‌وگو به مرور باعث می‌شود او را بشناسی و بفهمی در چه موقعیت‌هایی فعال می‌شود.

همچنین، نگاه به عکس‌های کودکی، گوش دادن به موسیقی‌هایی که دوست داشتی، یا یادآوری بازی‌های دوران بچگی می‌تواند ارتباطت را با او زنده کند. شناخت این بخش درونی در واقع سفری به گذشته است، اما هدف از آن ماندن در گذشته نیست، بلکه درک احساسات و آوردنشان به آغوش امروز است.

 چرا کودک درونم فعاله

گاهی متوجه می‌شویم که به چیزهای کوچک بیش از حد واکنش نشان می‌دهیم و می‌پرسیم: چرا کودک درونم فعاله؟ فعال بودن کودک درون همیشه چیز بدی نیست. در حقیقت، وقتی او فعال است یعنی احساسات ما زنده‌اند. اما اگر بیش از حد یا در موقعیت‌های نامناسب بروز پیدا کند، نشانه‌ی زخم‌های درمان‌نشده است.

او ما زمانی فعال می‌شود که شرایطی شبیه به تجربه‌های عاطفی دوران کودکی پیش بیاید. مثلاً وقتی کسی به ما بی‌توجهی می‌کند، احساس خشم یا غم شدید می‌گیریم، چون کودک درون ما از آن بی‌توجهی دوباره آسیب می‌بیند.

از سوی دیگر،او گاهی  به دلیل احساس امنیت، عشق یا شادی فعال می‌شود — وقتی می‌رقصیم، می‌خندیم یا از ته دل ذوق می‌کنیم. در این حالت، او به شکل مثبت بیدار است و انرژی درونی ما را بالا می‌برد.

پس فعال بودن او همیشه به معنای مشکل نیست. مهم این است که بفهمیم در چه موقعیت‌هایی فعال می‌شود و آیا این واکنش‌ها مفیدند یا نه. شناخت این لحظه‌ها کمک می‌کند رفتارهایمان را بهتر درک کنیم و به جای سرکوب احساسات، به آن‌ها پاسخ درستی بدهیم.

 چقدر کودک درونت فعاله

سؤال بعدی که ذهن خیلی‌ها را درگیر می‌کند این است که چقدر کودک درونت فعاله؟ پاسخ در احساسات روزمره نهفته است. اگر در طول روز زیاد می‌خندی، کنجکاوی، ذوق داری و از چیزهای ساده لذت می‌بری، کودک درونت سالم و فعال است. اما اگر احساس خستگی عاطفی، بی‌انگیزگی یا سردی داری، احتمالاً کودک درونت خاموش یا زخمی است.

برای سنجش اینکه چقدر او فعاله، می‌توانی چند نشانه را بررسی کنی:

  • آیا از صمیم دل می‌خندی؟
  • آیا هنوز رؤیاپردازی می‌کنی؟
  • آیا از بازی، موسیقی یا رنگ‌ها لذت می‌بری؟
  • آیا به راحتی احساساتت را بیان می‌کنی؟

اگر پاسخ بیشتر این سؤالات «بله» باشد، یعنی کودک درونت زنده و فعال است. اما اگر حس می‌کنی جدی و خشک شده‌ای، شاید وقت آن رسیده دوباره با او ارتباط بگیری.

او در حالت  فعال باعث می‌شود زندگی رنگ و معنا داشته باشد. او به تو یاد می‌دهد لذت بردن را فراموش نکنی، خلاق باشی و حتی شکست‌ها را با روحیه‌ای کودکانه پشت سر بگذاری. پس اگر احساس کردی درونت خاموش شده، با او وقت بگذران و اجازه بده دوباره بدرخشد.

بیشتر بدانید:درمان آپراکسی در کرج

 

 کودک درون فعال است یعنی چه

ممکن است بپرسی: کودک درون فعال است یعنی چه؟ یعنی آن بخش احساسی و لطیف وجودت هنوز زنده و تأثیرگذار است و وقتی آن  فعال است به این معناست که می‌توانی با احساسات خود در ارتباط باشی؛ می‌خندی، گریه می‌کنی، شگفت‌زده می‌شوی و با دنیا ارتباطی صادقانه داری.

اما اگر این فعالیت بیش از حد باشد، ممکن است باعث شود در موقعیت‌های بزرگسالانه رفتارهای احساسی افراطی نشان دهی. مثلاً قهر کردن‌های ناگهانی، ترس‌های بی‌دلیل یا وابستگی زیاد، نشانه‌ی فعال بودن کودک درون زخمی است.

در حالت متعادل، او فعال منبع انرژی و خلاقیت توست. او باعث می‌شود روحت جوان بماند و بتوانی در میان چالش‌ها هنوز امید داشته باشی. وقتی با این بخش از خودت هماهنگ می‌شوی، ارتباطت با دیگران هم صادقانه‌تر می‌شود، چون دیگر نقاب بزرگسالی را همیشه به چهره نداری.

بنابراین، کودک درون فعال یعنی زنده بودن احساسات و انسانیت درونت. به‌جای اینکه از او بترسی یا سرکوبش کنی، یاد بگیر چگونه با او همکاری کنی. بگذار گاهی با او بخندی، خیال‌پردازی کنی و به یاد بیاوری زندگی فقط وظیفه و جدیت نیست.

 

 آیا کودک درون شما زنده است

گاهی در زندگی احساس خستگی، بی‌انگیزگی یا سردی می‌کنیم و نمی‌دانیم چرا. این احساس ممکن است به ما بگوید که باید بپرسیم: آیا کودک درون شما زنده است؟ اگر درونت هنوز می‌تواند از دیدن یک منظره زیبا ذوق کند، با یک موسیقی اشک بریزد یا از ته دل بخندد، یعنی کودک درونت زنده است. اما اگر مدتی‌ست هیچ چیزی واقعاً تو را خوشحال نمی‌کند، شاید کودک درونت نیاز به توجه و بیداری دارد.

کودک درون زمانی زنده است که درونت احساس امنیت و عشق وجود داشته باشد. وقتی خودت را سرزنش نمی‌کنی، برای اشتباهاتت مهربانی داری و اجازه می‌دهی احساساتت جریان داشته باشند، در واقع فضا را برای نفس کشیدن کودک درون باز کرده‌ای.

اما اگر دائم در حال کنترل، مقایسه یا سرکوب احساساتی، ممکن است او در سکوت فرو رفته باشد. کودک درون زنده یعنی حضور خودِ واقعی‌ات — بی‌نقاب، بی‌قضاوت، بی‌ترس.

برای زنده نگه داشتنش کافی است گه‌گاه با او بازی کنی، فیلم‌های قدیمی‌ات را ببینی یا کارهایی انجام دهی که فقط برای شادی دل توست، نه رضایت دیگران. او هنوز در درونت هست، فقط منتظر است دوباره صدایش بزنی.

 چگونه کودک درون را بیدار کنیم

اگر حس می‌کنی مدتی است سرد، خسته یا بی‌احساس شده‌ای، وقتش رسیده یاد بگیری چگونه کودک درون را بیدار کنیم. بیدار کردن او به معنای برگشتن به دوران کودکی نیست، بلکه یعنی دوباره اجازه دهی احساساتت جاری شوند و شادی را از دل لحظه‌ها پیدا کنی.

برای شروع، از کارهایی ساده و لذت‌بخش کمک بگیر. مثلاً آهنگ‌های دوران کودکی‌ات را گوش کن، بستنی بخور، با رنگ‌ها بازی کن یا حتی به پارک برو و بدون خجالت تاب بازی کن. این کارها شاید پیش‌پاافتاده به نظر برسند، اما برای کودک درون حکم اکسیژن دارند.

یکی دیگر از راه‌ها نوشتن نامه‌ای به کودک درونت است. در نامه بگو که او را می‌بینی، درکش می‌کنی و دیگر نمی‌خواهی نادیده‌اش بگیری. همین گفت‌وگوی ساده می‌تواند احساسات فراموش‌شده را بیدار کند.

مدیتیشن و تصویرسازی ذهنی هم کمک‌کننده‌اند. چشمانت را ببند و تصور کن کودکی کوچک روبه‌رویت نشسته. با او حرف بزن، از او بپرس چه می‌خواهد، چه چیزهایی ناراحتش کرده، و قول بده از این به بعد کنارش باشی.

وقتی او بیدار می‌شود، زندگی‌ات پر از رنگ و لطافت می‌شود. کم‌کم یاد می‌گیری از دل روزمرگی هم لذت ببری و احساسات واقعی‌ات را بدون ترس تجربه کنی.

 چگونه کودک درون را فعال کنیم

حالا که او را بیدار کرده‌ای، نوبت این است که یاد بگیری چگونه کودک درون را فعال کنیم تا بتواند در زندگی روزمره حضور داشته باشد. فعال کردن او یعنی اجازه دهی احساسات و خلاقیت درونت جریان داشته باشند، نه اینکه فقط در ذهن بمانی.

اول از همه، باید فضا برای او بسازی. یعنی زمان‌هایی را در روز به کارهایی اختصاص بده که تو را شاد می‌کنند؛ بدون هدف، بدون قضاوت. نقاشی بکش، بخند، برقص یا کاری بکن که در کودکی دوست داشتی ولی بزرگ‌ترها اجازه نمی‌دادند.

دوم، از خودت محافظت کن. او فقط وقتی فعال می‌ماند که احساس امنیت کند. اگر دائم خودت را سرزنش یا مقایسه کنی، او دوباره پنهان می‌شود. یاد بگیر با مهربانی با خودت حرف بزنی، درست مثل حرفی که با یک کودک واقعی می‌زنی.

سوم، خلاق باش. خلاقیت غذای کودک درون است. آشپزی با عشق، طراحی، نوشتن یا حتی تغییر دکور خانه، همه می‌توانند کودک درونت را فعال کنند.

در نهایت، ارتباط با طبیعت و لحظه حال هم کلید مهمی است. کودک درون همیشه در «الان» زندگی می‌کند، نه در گذشته یا آینده. پس هر وقت می‌خواهی او را فعال کنی، فقط در لحظه باش و نفس بکش.

 چگونه کودک درون خود را شاد کنیم

هیچ چیزی زیباتر از این نیست که بدانی چگونه کودک درون خود را شاد کنیم. شادی کودک درون یعنی بازگشت به احساس سبکی، سادگی و بی‌قیدی دوران کودکی، جایی که برای خندیدن دنبال دلیل نمی‌گشتی.

برای شاد کردن کودک درون، باید به او اجازه دهی خودش باشد. کارهایی را انجام بده که دلت می‌خواهد، حتی اگر به نظر بقیه «بچه‌گانه» باشد. بخند، آواز بخوان، به خودت بستنی جایزه بده، یا با کسی که دوستش داری بازی کن.

یادت باشد کودک درون از عشق تغذیه می‌کند، نه از قضاوت. پس هرچه کمتر خودت را نقد کنی و بیشتر خودت را بپذیری، او شادتر خواهد شد.

نوشتن «فهرست شادی‌ها» هم ایده‌ی خوبی است. بنویس چه چیزهایی تو را خوشحال می‌کند و سعی کن هر روز یکی از آن‌ها را انجام دهی. همچنین قدردانی روزانه از خودت و از زندگی، حال کودک درون را بهتر می‌کند.

گاهی هم کافی است فقط استراحت کنی و چیزی نکنی! کودک درون دوست ندارد همیشه درگیر کار و مسئولیت باشد. او با آرامش و بازی زنده می‌شود. پس به او زمان بده تا نفس بکشد و بخندد.

درباره سندروم بیبی دیجیتال بیشتر بدانید

 

 برای کودک درون چه کنیم

خیلی‌ها می‌پرسند: حالا که او را شناخته‌ایم، برای کودک درون چه کنیم؟ پاسخ ساده است: باید همان کاری را بکنیم که با یک کودک واقعی می‌کنیم — مراقبت، درک و عشق.

قبل از هر چیز، یاد بگیر خودت را قضاوت نکنی. او از سرزنش می‌ترسد. اگر اشتباهی کردی، به جای تحقیر خودت، با مهربانی بگو «اشکالی ندارد، یاد می‌گیرم.» این یعنی امنیت دادن به او.

دوم، نیازهایش را بشناس. شاید نیاز به استراحت، تفریح یا حتی گریه داشته باشد. به او گوش بده و این نیازها را نادیده نگیر.

سوم، حد و مرز بگذار. او به نظم هم احتیاج دارد، نه فقط آزادی. مثلاً یادش بده که نباید از ترس یا خشم، تصمیم‌های مهم بگیرد. در اینجا بزرگسال درون باید نقش محافظ را بازی کند.

و در نهایت، او را در آغوش بگیر — در ذهن و در قلبت. هر روز چند دقیقه با او حرف بزن، بگو دوستش داری و متشکری که هنوز درونت زنده است. این ارتباط ساده می‌تواند زندگی‌ات را از درون دگرگون کند.

بیشتر بدانید:چگونه به سوالات کودکان پاسخ دهیم؟

 

 چگونه کودک درون را شفا دهیم

و اما شاید مهم‌ترین سؤال این مسیر همین باشد: چگونه کودک درون را شفا دهیم؟ شفای کودک درون یعنی آزاد کردن خود از دردها، ترس‌ها و باورهای نادرست گذشته. یعنی اجازه دهی آن بخش زخمی از وجودت بالا بیاید، احساسش را بیان کند و در نهایت آرام شود.

برای شروع، باید بپذیری که زخم‌ها وجود دارند. نادیده گرفتنشان باعث نمی‌شود ناپدید شوند. وقتی غم، ترس یا خشم قدیمی بالا می‌آید، با عشق نگاهش کن. بگو: «می‌دانم که هنوز دردت هست، اما من این‌جا هستم.»

نوشتن درباره‌ی خاطرات ناراحت‌کننده، یا صحبت با مشاور و روان‌درمانگر هم می‌تواند مسیر شفای کودک درون را هموار کند. چون گاهی برای روبه‌رو شدن با زخم‌های عمیق، نیاز به همراهی داریم.

تمرین بخشش نیز بخش مهمی از شفا است — بخشیدن پدر، مادر یا هر کسی که ناخواسته باعث رنجت شده. این بخشش نه برای توجیه رفتار آن‌ها، بلکه برای آزاد کردن خودت است.

در نهایت، عشق ورزیدن به خود و مراقبت روزانه از احساساتت، همان داروی اصلی آن است. هر روز که با خودت مهربان‌تر می‌شوی، در واقع زخمی قدیمی را التیام می‌دهی.

 

چطور کودک درونمان را درمان کنیم

پس از شناخت، بیداری و شفا، نوبت درمان عمیق‌تر است. بسیاری از ما می‌پرسیم: چطور کودک درونمان را درمان کنیم؟درمان کودک درون یعنی بازگرداندن تعادل میان احساسات و منطق، میان کودک و بزرگسال درون. یعنی نه او را نادیده بگیریم و نه اجازه دهیم کاملاً ما را کنترل کند.

اولین قدم درمان، پذیرش احساسات گذشته است. هیچ درمانی بدون پذیرش ممکن نیست. هر وقت احساسی از کودکی درونت بالا می‌آید — خشم، غم، ترس یا بی‌ارزشی — سعی نکن سرکوبش کنی. فقط حضورش را ببین و اجازه بده بیان شود. این احساسات نشانه‌ی ضعف نیستند، بلکه پیام‌هایی از کودک درون هستند که می‌خواهند شنیده شوند.

دومین گام، صحبت با کودک درون است. می‌توانی چشمانت را ببندی و تصور کنی کودکی روبه‌رویت نشسته است. به او بگو: «می‌دانم آسیب دیده‌ای، اما حالا من این‌جا هستم تا ازت مراقبت کنم.» این گفت‌وگوها ذهن را آرام می‌کنند و به مغز پیام امنیت می‌دهند.

سوم، بازنویسی باورها. بسیاری از باورهای محدودکننده ما از همان دوران کودکی آمده‌اند. مثلاً باور به «من کافی نیستم» یا «کسی دوستم ندارد». حالا وقت آن است که با گفت‌وگوهای درونی مثبت، این باورها را تغییر دهی و به کودک درونت یاد بدهی که دوست‌داشتنی و ارزشمند است.

درمان کودک درون یک مسیر مداوم است. با تمرین مهربانی، پذیرش و مراقبت از احساسات، کم‌کم این بخش از وجودت آرام می‌گیرد و به تو حس آزادی و اعتمادبه‌نفس می‌دهد.

 چگونه کودک درون خود را زنده نگه داریم

بعد از درمان، مهم است که بدانی چگونه کودک درون خود را زنده نگه داریم تا دوباره در هیاهوی زندگی خاموش نشود.او شبیه گل لطیفی است که اگر به آن بی‌توجهی کنی، پژمرده می‌شود. اما با عشق و توجه روزانه، همیشه تازه و سرزنده می‌ماند.

اولین کار، این است که در زندگی‌ات زمانی برای شادی‌های کوچک بگذاری. بازی کن، بخند، به موسیقی گوش بده، با دوستانت حرف بزن یا کارهایی بکن که فقط برای دل خودت است. کودک درون از لذت‌های ساده تغذیه می‌کند.

دوم، در لحظه زندگی کن. کودک درون همیشه در حال زندگی می‌کند، نه در گذشته یا آینده. وقتی حضور داری، او حس امنیت و آرامش می‌گیرد.

سوم، به احساساتت گوش بده. اگر ناراحت، خسته یا عصبانی هستی، به جای سرزنش، بپرس: «الان کودک درون من از چی ناراحته؟» این پرسش ساده باعث می‌شود ارتباطتان همیشه برقرار بماند.

چهارم، از خودت محافظت کن. اجازه نده آدم‌ها یا شرایطی وارد زندگی‌ات شوند که دائم تو را تحقیر یا کنترل می‌کنند. کودک درون در محیط‌های پرتنش دوباره پنهان می‌شود.

و در آخر، سپاسگزاری روزانه. هر شب قبل از خواب از کودک درونت تشکر کن که هنوز کنارت است، هنوز احساس می‌کند، هنوز عشق می‌ورزد. همین قدردانی کوچک، زندگی‌اش را زنده نگه می‌دارد.

کودک درون زنده یعنی روحی آزاد، احساسی، و پر از انرژی مثبت. او همان منبع الهام و خلاقیت توست. مراقبش باش، چون شادی واقعی از همان‌جا شروع می‌شود.

بیشتر بدانید:با کودک بد غذا چیکار کنیم؟

 

 چگونه کودک درون خود را خاموش کنیم

شاید عجیب به نظر برسد، اما گاهی لازم است یاد بگیریم چگونه کودک درون خود را خاموش کنیم.خاموش کردن به معنی نادیده گرفتن یا سرکوب نیست، بلکه یعنی آرام کردن او در موقعیت‌هایی که احساسات شدید ممکن است ما را از مسیر منطقی دور کند.

مثلاً وقتی در یک موقعیت کاری یا تصمیم مهم هستی، و احساس ترس، خشم یا بی‌اعتمادی درونت بالا می‌آید، احتمالاً کودک درون زخمی در حال واکنش است. در این لحظه باید به‌جای همراه شدن با احساس، او را آرام کنی.

برای خاموش کردن کودک درون در چنین شرایطی، چند روش مؤثر وجود دارد:

  1. نفس عمیق بکش و خودت را در لحظه حال برگردان. به خودت یادآوری کن که حالا بزرگسالی و کنترل موقعیت در دست توست.

  2. با او حرف بزن. در ذهنت بگو: «می‌دانم ترسیدی، اما الان من مراقبتم. تو امنی.»

  3. احساس را بپذیر، ولی واکنش نده. اجازه نده کودک درون تصمیم بگیرد؛ بگذار بزرگسال درون هدایت کند.

  4. پس از آرامش، احساست را یادداشت کن. این کار به تو کمک می‌کند در زمان مناسب‌تر با او گفت‌وگو کنی.

خاموش کردن او یعنی مدیریت هیجانات، نه حذف احساسات. او همیشه بخشی از تو خواهد بود؛ فقط باید یاد بگیری در چه زمان‌هایی به او میدان بدهی و در چه زمان‌هایی به او اطمینان خاطر بدهی تا آرام بگیرد.

وقتی تعادل بین کودک و بزرگسال درون برقرار شود، تو انسانی می‌شوی که هم احساسی است و هم عاقل — کسی که می‌تواند زندگی را با عشق، آگاهی و قدرت پیش ببرد.

در پایان، مهم‌ترین نکته این است:کودک درونت را فراموش نکن. او هنوز همان کسی است که در دل تو می‌خندد، گریه می‌کند و آرزو دارد زندگی را با عشق تجربه کند.اگر به او گوش بدهی، اگر کنارش بمانی، نه‌تنها او را نجات می‌دهی — بلکه خودت را از درون احیا خواهی کرد

بهترین توانبخشی در کرج

جدیدترین مطالب فلج ارب؛ علائم، تشخیص و روش‌های درمان مؤثر ادامه مطلب
  • 0 دیدگاه
گفتاردرمانی آنلاین؛ سریع، راحت و مؤثر ادامه مطلب
  • 0 دیدگاه
انگشت ماشه‌ای چیست؟-علل,علائم و درمان موثر ادامه مطلب
  • 0 دیدگاه
میوپاتی یا بیماری عضله چیست؟ ادامه مطلب
  • 0 دیدگاه
عضویت در خبرنامه اشتراک گذاری مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

مقالات دیگر از محمد یوسفی چراغی

سکته مغزی چیست؟ علائم سکته مغزی در زنان،مردان و جوانان

سکته مغزی چیست؟ علائم سکته مغزی در زنان،مردان و جوانان

...

مشکل چیست؟

مشکل چیست؟

...

مقابله میکروسفالی چیست؟درمان،مدیریت و حمایت روانی

مقابله میکروسفالی چیست؟درمان،مدیریت و حمایت روانی

...

گفتاردرمانی آنلاین؛ سریع، راحت و مطمئن

گفتاردرمانی آنلاین؛ سریع، راحت و مطمئن

class="fas fa-stream"> تشخیص دقیق و تخصصی دارد.در مشاوره اولیه: درمانگر نوع مشکل را مشخص می‌کند می‌کند احتمال درمان آنلاین یا حضوری شن...

انگشت ماشه‌ای چیست؟-علل،علائم و درمان

انگشت ماشه‌ای چیست؟-علل،علائم و درمان

class="fas fa-stream"> بدون دیدگاه قبلیقبلیمیوپاتی یا بیماری عضله چیست؟ href="https://clinicdelara.ir/%da%af%d9%81%d8%aa...

فلج ارب؛ علائم، تشخیص و روش های درمان

فلج ارب؛ علائم، تشخیص و روش های درمان

class="fas fa-stream"> 0 دیدگاه href="https://clinicdelara.ir/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%db%8c...

کاردرمانی آنلاین برای کودکان و بزرگسالان؛ راحت و مطمئن

کاردرمانی آنلاین برای کودکان و بزرگسالان؛ راحت و مطمئن

کاردرمانی آنلاین با استفاده از ابزارهای دیجیتال، دسترسی به بیماران به درمان تخصصی رای‌تر می‌کند و امکان زمان‌بخشی را بدون محدودیت و مکان فراهم می‌کند. این روش برای آموزش حرفه‌ای، تک‌تک مستقیم با...

چگونه اختلال تکلم در سکته مغزی را درمان کنیم؟

چگونه اختلال تکلم در سکته مغزی را درمان کنیم؟

چگونه اختلال تکلم در سکته مغزی را درمان کنیم؟ سکته مغزی می‌تواند زندگی فرد را در عرض چند دقیقه تغییر دهد. یکی از رایج‌ترین پیامدهای آن، **اختلال تکلم** است؛ مشکلی که باعث می‌شود فرد نتواند مانند گذشت...

تمرینات گفتاردرمانی برای ندول حنجره در کودکان

تمرینات گفتاردرمانی برای ندول حنجره در کودکان

تمرینات گفتاردرمانی برای ندول حنجره در کودکان ندول‌های حنجره یکی از رایج‌ترین مشکلات صوتی در کودکان هستند که می‌توانند کیفیت گفتار، آواز خواندن و حتی اعتماد به نفس کودک را تحت تأثیر قرار دهند. خوشبخت...

صدادرمانی(sound healing) چیست؟

صدادرمانی(sound healing) چیست؟

هنگامی که بیمار مبتلا به اختلال صدا و گرفتگی صدا به گفتاردرمانی مراجعه می کند و گفتاردرمان برای تشخیص دلایل گرفتگی صدای بیمار ، ارزیابی های منظم و پیوسته ای را انجام می دهد که به نخستین جلسه ی ملاقات...

حنجره چیست؟ تولید صدا در حنجره

حنجره چیست؟ تولید صدا در حنجره

مقدمه‌ای بر نقش حنجره در بدن انسان وقتی صحبت می‌کنیم، آواز می‌خوانیم یا حتی می‌خندیم، بخش مهمی از بدن ما به‌طور فعال درگیر این فرایند است: **حنجره**. بسیاری از مردم تنها زمانی به حنجره توجه می‌کنند ک...

آموزش نقاشی به کودکان اتیسم

آموزش نقاشی به کودکان اتیسم

مقدمه‌ای بر اتیسم و اهمیت هنر در آموزش اختلال طیف اوتیسم (ASD) مجموعه‌ای از شرایط عصبی-رشدی است که در آن، توانایی کودک برای ارتباط اجتماعی، تعامل و رفتارهای سازگارانه دچار چالش می‌شود. کودکان اتیستیک...