ده راهی که در کودکی ممکن است احساساتت بیاعتبار شده باشند
### مقدمه
کودکی دورهای بنیادین در شکلگیری **سلامت روان** و **رشد هیجانی** است. در این سالها میآموزیم چگونه احساسات خود را بشناسیم، ابراز کنیم و در برابر واکنش دیگران تنظیم کنیم.
اما زمانی که هیجانات کودک نادیده گرفته یا انکار میشوند، **پایههای خودشناسی و عزتنفس** در سالهای بعد آسیب میبینند. این بیتوجهی میتواند مانند پردهای بر «خودِ واقعی» ما بیفتد و یافتن علایق و نیازهای درونی را دشوار کند. در حقیقت، بسیاری از **مشکلات عاطفی و ارتباطی بزرگسالی** ریشه در همین تجربههای کودکی دارند.
در ادامه ده نمونه از رایجترین شیوههای بیاعتبارسازی هیجانات در کودکی را میخوانید:
### ۱. وانمود به گوش دادن بدون توجه واقعی
وقتی والدین ظاهراً به کودک گوش میدهند اما ذهنشان جای دیگری است، کودک به تدریج باور میکند که احساساتش بیاهمیت است و ارزش شنیده شدن ندارد.
### ۲. نادیده گرفتن مشکلات یا ناتوانیها
وقتی اختلال یادگیری، اضطراب، یا مشکلات تمرکزی کودک نادیده گرفته میشود، او احساس نقص میکند و میآموزد مسائل خود را پنهان کند؛ نتیجه، **احساس شرم و خودپنهانی** در بزرگسالی است.
### ۳. اشتباه گرفتن نقش والد با نقش دوست
والدی که مرزها را کنار میگذارد و بیش از حد صمیمی میشود، ناخواسته احساس امنیت و هدایت را از کودک میگیرد. کودک به جای آرامش، دچار **سردرگمی هیجانی** میشود.
### ۴. نادیده گرفتن کامل احساسات
وقتی غم، خشم یا ترس کودک جدی گرفته نمیشود، او یاد میگیرد احساساتش خطرناک یا بیارزشاند. نتیجه، **سرکوب هیجانی و بیحسی عاطفی** در آینده است.
### ۵. بیپاسخ ماندن نیاز به دیده و شنیده شدن
یکی از اساسیترین نیازهای روانی کودک این است که احساس کند حضورش مهم است. وقتی والدین این نیاز را نادیده میگیرند، کودک **احساس بیارزشی و طردشدگی** را درونی میکند.
### ۶. سکوت درباره رویدادهای مهم
وقایع مهمی مانند مرگ، بیماری یا طلاق اگر به «موضوع ممنوعه» تبدیل شوند، کودک با **اضطراب و سوگ خاموش** تنها میماند و از حمایت عاطفی محروم میشود.
### ۷. تحریف یا پسفرستادن احساسات
پاسخهایی مانند «زیادی حساسی» یا «غر نزن» اعتماد کودک به احساساتش را از بین میبرد و باعث میشود در بزرگسالی **درک درونی خود را بیاعتبار بداند**.
### ۸. واگذاری نقش بزرگسال به کودک
وقتی کودک مجبور میشود مراقب احساسات والدین باشد یا مسئولیتهای عاطفی آنها را بر دوش بگیرد، **کودکی خود را از دست میدهد** و دچار فرسودگی زودرس روانی میشود.
### ۹. شرمسار شدن به خاطر داشتن نیازها
جملاتی مثل «زیادی میخوای» یا «خجالت بکش» پیام خطرناکی دارند: که داشتن نیاز اشتباه است. نتیجه، بزرگسالی است که **نمیتواند نیازهای خود را بیان کند**.
### ۱۰. انکار مستقیم احساسات
جملاتی مانند «تو نباید اینطور احساس کنی» شکل آشکار **فریب روانی (gaslighting)** هستند. این رفتار باعث میشود فرد از احساساتش جدا شود و در خود تردید کند.
### جمعبندی
بیاعتبارسازی هیجانات در کودکی تجربهای پنهان اما عمیق است که بر **اعتماد به نفس، روابط عاطفی و تصمیمگیریهای بزرگسالی** تأثیر میگذارد.
شناخت این الگوها نخستین گام برای **درمان زخمهای هیجانی دوران کودکی** است. با کمک رواندرمانگر، تمرین خودآگاهی هیجانی، و بازآموزی ارتباط سالم، میتوان دوباره به احساسات خود اعتماد کرد و **خودِ واقعی را بازیافت**.
**مطالب مرتبط با این مقاله:**
شش ویژگی والدین سمی
جرأتورزی در روابط کاری و شخصی: چگونه خواستهمان را بدون ایجاد تنش بیان کنیم؟