نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: عظیم سلیمانیزاده
بله، طبیعی است، تقریباً در تمام جهان و حتی در جهان سوم انسانها سخت کار میکنند تا چیزی بخورند و نمیکنند. چند سال قبل از مهمترین مقالات درباره سرطان بود، اما این روزها بهترین مطالب، درباره رژیم گرفتن است.
هر روز کتب مربوط به رژیم گرفتن و طرفداران این نوع کتب بیشتر و بیشتر میشوند. در صحبتهای مهمانها درباره روی فرم آمدن است. هر روز کسی پیدا میشود و ادعای یافتن روشی نوین را -آن هم روشی ایدهآل و عملی- برای لاغر شدن میکند و عدهای نیز چون آهو خود را قربانی طرح و روش جدید میکند
میکنند.
دوستان جزوههای راجع به رژیم گرفتن را به دست میگردانند و قبل از خوردن غذا به نوشیدن و نوع اغذیه صحبت میکنند. اما وقتی سر میز غذا مینشینند، آنقدر گرسنهشان است که ناخودآگاه میگویند: «امروز رو ولش. از شنبه شروع میکنم.» تازه عدهای هم هستند که نه تنها میزان مصرف غذاها را حساب میکنند، بلکه همیشه غذایشان را با ترازو میکشند.
مکالمات تلفنی درباره رژیم گرفتن روزبهروز بیشتر میشود. میزبان در فکر این است که چه غذایی طبخ کند تا موجب چاقی میهمان باشد و آن دیگری از بیمارستانها هم در این مورد بیشتر وسواس به خرج میدهد.
اما پس از سالها حشر و نشر با این رژیم مصرفکنندگان، به یک نتیجه رسیدهام و این است که مردها علیالخصوص در سنینی بیشتر از زنان، نگران هیکلشان هستند. در واقع ما با مراقبیم تا زشتتر از هنگام تولدمان نشویم.
بهترین راه حل این باشد که در هندوستان زندگی کنیم و آدم ثروتمندی باشیم. چون در آن دیار هر کس دستش به دهانش برسد و شکمش گندهتر باشد از اینکه باید توجه کرد.
این روزها حتی صاحبان صنایع غذایی و رستورانها هم کمکم نگران میشوند و باز میشنوند که در ایتالیا تبلیغاتیای به راه افتاده است تا مردم را متقاعد کند که پاستا، یعنی غذای اصلی مردم مردم ایتالیا به تنهایی، هیچ گونه تأثیری در چاق شدن آنها ندارد. به هر حال سالهاست که میگویند و تصدیق میکنند که ماریا کالاس قهرمان سنگینوزن اپرای جهان است که در زمان جوانیش بیش از صد کیلوگرم وزن داشت، هیکلش را با رژیم گرفتن یعنی تنها با خوردن اسپاگتی روی فرم آورد. بازیهای ایتالیاییها معتقدند که پاستا بهتنهایی که کسی را نمیکند.
با این وجود خودم یک بار مونیکا ویتی را که یکی از لاغرترین و زیباترین هنرپیشگان ایتالیا است، دیدم که دو بشقاب از اسپاگتی و یک خرگوش درست است به اضافه سالاد و مخلفاتش و سرانجام به عنوان حسن ختم یک ظرف بزرگ بستنی را در یک وعده میل فرمود.
طبیعتا به موازات رشد نظرات گوناگون درباره رژیم گرفتن، نظریات درباره خطرات رژیم گرفتن هم زیاد شده است. چندی پیش خانمی از آشناها، به دوستی برخورد داشت که به نظر میرسید در ظرف شش ماهی که او را ندیده بود، سنش به سی رسیده است. خانم با این تصور که آقا به بیماری کشندهای میپرسد، «چه به روزتان آمده است؟» و آقا هم جواب داد: «هیچی، تحت رژیم کربوهیدرات هستم.»
البته در سالهای گذشته این روش درست رژیم گرفتن به دلیل این است که یک خلبان نیروی هوایی سلطنتی کشفش کرده بود، یا غلط بود، اعتباری به هم زده بود. اما همیشه میگویند با وجود این که این روش وزن آدمها را کم میکند، باعث پیری زودرس هم میشود.
خود من به خوردن، بیش از هرچیز دیگری علاقه دارم. علاوه بر این براین هیچ مشکلی نمیتواند مشکلی نداشته باشد، در واقع حتی مشکلات گرسنهترم میکنند.
در شرایط کاری بد نیز میتوانم در تمام طول روز، بیوقفه، بخورم. از این بدتر این که گرفتار نوعی دور یا تسلسل هم هستم. وقتی کار نوشتنم خوب پیش نمیرود بهشدت افسرده و ناراحت میشوم، که آن را هم به خود به گرسنگی سیریناپذیری ختم میشود. و بعد از رضای خودم پرخوری میکنم و نتیجهاش هم جز چاقی غیرقابلکنترل چیز دیگری نیست. و بعد از گذشتهای بیشتر بدنم، وضعیت روحیم را خراب میکنم که دیگر نمیتوانم خوب بنویسم.
از این رو در مورد رژیم گرفتن، تجربه علمی و تجربی نهفته است. اکثر اعتقادات زیادی به آنها ندارند چرا که انگار هرچه توی دهانم میرود مرا چاق میکند، هر چیزی که از آن بیرون میآید مایوسم میکند.
عجب سرنوشتی! نیمی از عمرم چیزی نداشتم بخورم و نیمی دیگر نباید بخورم چون چاق میشوم.
ماهنامه کیهان فرهنگی | آذرماه ۱۳۶۷